چکیده:
آبــراه «خلیجفــارس» بــه عنـوان مهمترین منطقه گذرگاهی خاورمیانه از دیرباز مورد توجه قدرتهای جهانی قرار داشته است. ورود انگلستان به صحنة سیاسی منطقه که از قرن نوزدهم میلادی دارای جنبههای قوی توسعهطلبانه و استعماری شد، شرایط جدیدی را برای سواحل و پسکرانههای خلیجفارس به وجود آورد. ایران به عنوان بزرگترین کشور منطقه حاشیة خلیجفارس برای حفظ حاکمیت خود در این آبراه اقدامات گوناگونی را به عمل میآورد و از این رو، مسئله خلیجفارس طی قرون نوزدهم و بیستم به عنوان اصلیترین مسئله روابط سیاسی ایران و انگلیس مورد توجه هر دو کشور قرار گرفت. دورة پهلوی اول یکی از مهمترین ادوار فعالیت ایران در خلیجفارس اسـت. در ایـن مقالـه اصـول سیاستگـذاری ایران در خلیجفارس و نحوة عکسالعمل دولت بریتانیا در قبال آن مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"از طرف دیگر نمایندة مقیم سیاسی در مقام جنرال کنسولی تحت نظارت سفارت کبرای بریتانیا در تهران قرار داشت و با توجه به اینکه عملا در قبال مقامات ایرانی هیچ گونه تعهدی نداشت و صرفا حافظ منافع انگلستان در خلیجفارس محسوب میشد، معمولا با دولت ایران درگیری پیدا میکرد.
در این شرایط پیچیده سیاستمداران ایران تنها از چند طریق قادر به حفظ منافع خود در خلیجفارس بودند که عبارتاند از: 1ـ ایجاد ارتباط مستقیم و بلاواسطه با شیوخ عرب خلیجفارس 2ـ فعال کردن دستگاه دیپلماسی ایران و کشاندن اختلافات خود با انگلیس به مجامع بینالمللی 3ـ تکیه بر اراده و عزم ملی مردم از طریق گسترش تبلیغات و ایجاد زمینه لازم در افکار عمومی 4 ـ تأکید سیاسی و تاریخی بر ایرانی بودن بخش عمدهای از جزایر خلیجفارس 5 ـ تقویت شبکه اداری بنادر و جزایر ایرانی خلیجفارس.
اعمال سیاست تثبیت حاکمیت قانونی ایران بر لنگرگاههای ورودی دریایی و رودخانهای از جمله نخستین اقدامات دولت ایران برای اعادة حقوق بینالمللی از دست رفته خود بود و انگلستان در این شرایط راهی جز پذیرش مذاکرات مستقیم و حل وفصل مسئله از طریق آن نداشت.
حضور نیروهای نظامی ایران در حوالی جزایر تنب و ابوموسی در سال 1928م و عملیات گشتزنی موجب توقیف یک قایق گردید و همین امر دورهای جدید از فعالیتهای دپیلماتیک ایران و انگلیس را به دنبال آورد که مذاکرات و مکاتبات تیمورتاش و کلایو و دیگر سیاستمداران دو کشور در این راستا صورت پذیرفته است."