چکیده:
کشورهای در حال توسعه در چند دهه گذشته به طراحی و اجرای برنامه های گوناگونی برای رشد و پیشرفت دست زده اند و تحت تاثیر عوامل مختلف داخلی و خارجی به نتایج متفاوتی رسیده اند. نویسنده مقاله با نگاهی به تجربه کشورهای در حال توسعه، به ویژه در منطقه خاورمیانه، در زمینه برنامه ریزی اقتصادی، مسئله دخالت دولت در حوزه اقتصاد را مورد توجه قرار داده است. بخش نخست این مقاله که در پی می آید به بیان کلیاتی در باره تاثیر متقابل برنامه های پنج ساله و بودجه سالیانه می پردازد و ضمن تعریف برنامه ریزی و انواع مراحل آن، نکاتی چند در زمینه نگاه نظریه های اقتصادی به نقش دولت در رشد و توسعه اقتصادی بیان می کند. مقاله حاضر مبتنی براین فرضیه است که براساس تجربه کشورهای خاورمیانه، رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه بستگی تامی به توانمندیهای علمی و عملی دولت دارد و دیدگاه نئوکلاسیکها برای رشد و توسعه کشورهای جنوب مناسب نیست.