چکیده:
کنکاش و پژوهش در سیره معصومان علیهمالسلام، بهویژه پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، همواره مورد نیاز بوده و حاصل آن از طراوت و تازگی خاصی برخوردار است؛ زیرا تبیین و تحلیل دقیق سیره معصوم و ارائه اصول مربوط، نقش مستقیم در الگودهی و الگوگیری در سطوح مختلف جامعه دارد. محور مورد بحث در این نوشتار، سیره نبوی صلیاللهعلیهوآله ـ که جامع فضایل قابل دستیابی برای بشریت است ـ در زمینه آراستگی و زینت است. این محور، هم به اخلاق فردی مربوط میشود و هم به اخلاق اجتماعی؛ و تلاش بر آن بوده که از مجموع روایات سیره در منابع فریقین که نگارنده به آنها دست یافته، ترسیم و تصویری درست از اخلاق نبوی صلیاللهعلیهوآله در این زمینه ارائه شود. از این رو، عناوینی همچون: توجه به آراستگی، اصلاح مو، شانه زدن و مرتب کردن ظاهر، روغن زدن و خضاب کردن، و استفاده از عطر و انگشتر مورد بحث قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه، آراسته بودن ظاهر از طریق توجه به لباس، موی سر و محاسن و نگاه به آینه یا آب زلال پیش از خروج از خانه، بهرهگیری از شانه و عطر و خضاب و سرمه و روغن و انگشتر از نمودهای زینت ظاهری آن حضرت بود که در ادامه، در این باره توضیح خواهیم داد.
اگر در زمینه سیره، همچون دیگر موارد، سخن و گزارش اهلبیت علیهمالسلام را اصل قرار دهیم و آنها را بر دیگر روایات ـ در صورت تعارض ـ ارجح بدانیم، در مسئله مورد بحث نیز میباید در پی تبعیت از مبنایی باشیم که توسط اهلبیت علیهمالسلامترسیم شده است؛ چراکه آنان به سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و آنچه مربوط به خاندان نبوت است آگاهتر از دیگرانند.
1 روایات رسیده از اهلبیت علیهمالسلام در این زمینه، از آن حکایت دارند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره بلند یا کوتاه کردن موی سر، از اعتدال و میانهروی برخوردار بودند و حداکثر بلندی موی حضرت تا نرمه گوش بوده است.
بدین سان، به نظر میرسد گفتار درست درباره سیره نبوی صلیاللهعلیهوآله در خصوص موی سر، این است که حضرت همواره یک اصل را رعایت میکردند: اصلاح و مرتب کردن مو و پرهیز از بلند کردن بیش از حد متعارف آن.
عن ابن القداح عن أبی عبدالله علیهالسلام: «ان النبی صلیاللهعلیهوآله کان یختم فی یمینه» کلینی، الکافی ج 6، ص 469، ح 11 طبق روایت حسین بن خالد از امام هادی علیهالسلام، آن حضرت ضمن انتقاد از اینکه حتی شیعیان، در آن عصر انگشتر به دست چپ میکردند، سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام را خلاف آن معرفی کرده است (همان، ج 6، ص 478، ح 8)."