چکیده:
شناخت صحیح و واقعبینانه مخاطب، واجبترین مقدمه برای هرگونه پیامرسانی و تولیدگری در عرصه فرهنگ است. خطا نیست ا گر بگوییم در روزگار ما کمتر به این ضرورت، توجه میشود. برای این کم توجهی علل فراوانی میتوان شمرد؛ اما آنچه مهمتر و لازمتر است، احیای سنت مخاطبشناسی در میان گروههای علمی و فرهنگی کشور است. نوشتار حاضر، پس از تعریف و تاکید بر ضرورت مخاطبشناسی، گونههای مخاطبشناسی و برخی افراط و تفریطها را در این زمینه یادآوری میکند. نیز پس از بیان برخی علل بیتوجهی به پدیده مخاطبشناسی در عرصه فعالیتهای تبلیغی، میکوشد ریشههای عنایت به مخاطب را در فرهنگ و علوم سنتی ما نشان دهد. بدین رو از علم معانی سخن به میان میآید که آموزههای آن «مقتضای حال» را معیار فصاحت و بلاغت میداند. افزون بر آن میتوان مبحث «صناعات خمس» را نیز به نوعی با اصل مخاطبگرایی مرتبط کرد.پارههای دیگر مقاله، بایستههای مخاطبشناسی و آفات احتمالی آن را برمیشمارد. از دیگر مباحث این مقال، یادآوری برخی خصلتها و روحیات مخاطب عام است که هر آفریننده اثری توجه به آنها را از یاد نباید برد. در قسمت «روش مخاطبشناسان» بر چند مولفه تاکید شده است که عبارتند از: پرهیختن از تکرار؛ سادگی و بیپیرایگی؛ تفکیک خواننده از شنونده؛ روزآمدی در زبان و نگاه؛ مخاطبیابی. آخرین سخن در این سیاهه، ذکر حکایتی از مثنوی مولوی است که به نیکی فرجام مخاطبشناسی را مینمایاند.
خلاصه ماشینی:
چنین کسانی، اگر چه نیات خیر دارند و سخن حق نیز میگویند، اما چون نمیدانند که مقابل آنان چگونه انسانهایی نشستهاند، نه طاعت که معصیت میکنند: خواجه پندارد که طاعت میکند بیخبر از معصیت جان میکند مولوی این گروه را که رجما للغیب سخن میگویند و تیر در تاریکی میاندازند، به نابینایانی تشبیه میکند که با عصای خود چراغهای حبابی را میشکنند: ما چو کورانه عصاها میزنیم لاجرم قندیلها را بشکنیم غیر از علم معانی که بخشی از مباحث مخاطبشناسی را برعهده دارد، از صناعات خمس در منطق نیز یاد باید کرد که از چشماندازی دیگر به همین مسئله مینگرد.
تیغ چوبین را مبر در کارزار بنگر اول تا نگردد کار، زار به هر روی، سخن گفتن در قالبهای گوناگون و با روشهای متنوع و در سطحهای متفاوت، از ضروریات هرگونه فعالیت علمی ـ ترویجی است، و صد البته که چندان آسان نیست؛ آن چنان که فریاد سخنور ماهر و بینظیری همچون مولوی را نیز برآورده است: هر چه میگویم به قدر فهم توست مردم اندر حسرت فهم درست گونهشناسی مخاطب در نوشتار حاضر، مخاطب اعم از خواننده و شنونده و بیننده است؛ یعنی هر چشم و گوش و دلی که مصرف کننده و در مقام پذیرندگی است.