خلاصه ماشینی:
"نویسنده در فصل سوم،به بررسی جنبش مشروطیت و تأسیس هویت جدید ایرانی میپردازد و ضمن تحلیل تحولات حاکم بر جهان غرب مینویسد:«حکومت مشروطه کوششی بود از سوی نخبگان کشور برای تأسیس دولت-ملت مدرن در ایران،آنان از مدتها پیش از طریق ابزارهایی چون تدوین رسائل،انتشار روزنامهها و در اواخر نشر گستردهی شبنامه توانستند گروههایی از جماعتهای شهری،به ویژه در پایتخت و چند شهر مهم چون تبریز،شیراز،رشت،اصفهان و مشهد را با آرمانهای خود همراه نمایند و در شرایط تشدید بحران حکومت و گسترش دامنهی اعتراضات مردمی،نخبگان طرفدار اصلاحات بنیادی بر زبان آنان جاری ساختند که بگویند«چه چیزی میخواهند.
»7 در ادامهی این فصل،مؤلف میافزاید:«در هنگامهی جنبش مشروطیت و تلاش برای ایجاد دولت-ملت جدید کوشش درخور توجهی نیز در امر تأسیس هویت ملی به عنوان جزء لازم در پروژهی ایجاد دولت ملی به عمل آمد و از آنجایی که صورتبندی فکری و ایدئولوژیک هویت ملی تا حدود زیادی توسط نخبگان انجام شده بود؛لذا در این میان هویت ملی-وجه مسلطی پیدا کرد و به موازات گفتار «اصلاحات بنیادی عرصهی سیاست را فراگرفت»به این ترتیب، با تأسیس مشروطیت همپوشانی هویت ملی و پروژهی دولت ملی موجبات پیوستگی خود و غیره را در این زمینه فراهم کرد.
در پایان این فصل،مؤلف کتاب از سه سرمشق هویتیابی ملی یعنی 1-هویت فرهنگی و باستانگرا 2-احیای ملیت ایرانی در دایرهی مقتضیات تمدن جدید غرب 3-ایرانیت جدید و وحدت ملی به عنوان کانونهای اصلی گرایشهای این دوران دربارهی چگونگی ساختن هویت جدید ایرانی یاد میکند و میافزاید با تأسیس سلسلهی پهلوی و ظهور دولت مطلقهی مدرن،آرایش این سه کانون جهت پیدایش گفتار مسلط هویت ایرانی متجدد شد."