چکیده:
گزاره «انقلابها رهبران خود را میخورند» هم از حضور واقعیت نشان دارد و همنشانهای از غیبت واقعیت است. واقعیت این است که انقلابها فرزندان خود را نمیخورند،زیرا انقلاب برای خوردن فرزندان خود نخست باید از خود عبور کند که بیتردید چنین حکمیدر مورد انقلابهایی که رهبران خود را میخوردند صادق است. انقلاب دینی ـ انقلابی ایراننیز از این قاعده مستثنی نیست و پدیده گریز از امام، بیشتر گریز از یک گفتمان است تا از یکشخصیت. امام به چیزی غیر از گفتمان خود امکان به وجود آمدن داد، چیزی که بعدها در قالبپادگفتمان او جلوه کرد. بدینسان گفتمان فراگیر وی سلسلهای سازواره و سازگار ازهویتهای متمایز ایجاد کرد و انقلابش روح جهان بیروح شد. عبور و گریز از امام زمانی آغازشد که انقلابیون پسا انقلاب، انقلابیون فراانقلاب و انقلابیون فروانقلاب به نام نامی انقلاب واسلام نه تنها در حال خوردن فرزندان انقلاب، بلکه در حال خوردن خود انقلاب و رهبران آنهستند.
خلاصه ماشینی:
اینان توان و انرژی لازم برای دگر تعریف کردن(غیرانقلاب یا ضدانقلابی) دیگران و اعمال خشونت گفتمانی بر آنان را از همان توشههایی(انقلاب و انقلابیگری) گرفته و میگیرند که از آنان کش رفتهاند و اندوخته و انبار کردهاند، بهعبارت دیگر، این گروه که نه در تقریر گفتمان انقلابی و نه در تثبیت و ترویج آن نقشینداشتند، آنگاه که کسب قدرت را نه «وسیله»، که «هدف» یافتند و بر آن شدند که همچون لنینبر موج انقلاب سوار شوند و آن را در جهت امیال و اغراض خود مصادره کنند، اندک اندکخود را به عنوان مفسر و نماینده و پاسدار انقلاب و دستاوردهای آن تعریف و تصویر کرد وشروع به حاشیه زدن به گفتمان امام و ارائه قرائتی دگرگونه از آن نمودند.
درباره این بیان «انقلاب دینی ـ انقلابی ایران نیز از قاعده انقلابها رهبران خود رامیخورند مستثنی نیست» باید گفت که اولا قاعده مورد نظر در نهایت میتواند یک سخن معروف و رایج باشد که در استدلال منطقی و نتیجهگیری علمی نمیتواند مورد استناد قرارگیرد چرا که هیچ وجه منطقی و قطعی برای آن متذکر نشدهاند.
امکان ترویج تحجر و ارتجاعنیست» باید ابتدا تعریف درستی از ارتجاع و تحجر بیان داشت تا با اصولگرایی خلط نشودو نیز نباید از این مطلب غافل شد همانگونه که تحجر و ارتجاع لطمه به دین میزند، تساهلو تسامح و پلورالیسم دینی که در دوران اصلاحات رواج یافت؛ میتواند موجب عبور ازرهبر انقلاب و پیامدهای ناصوابی برای فرهنگ جامعه و تدین مردم داشته باشد.