خلاصه ماشینی:
"بر این مبنا-نظریهها و یافتههای علمی در حقیقت تلاشی برای کشف عینی و بیطرفانه روابط علت معلول حاکم بر پدیدهها در عالم واقع بود و مهمتر آنکه این یافتهها با بیان قوانین علمی1واقعنمایی تام و تمام-از واقعیتی تلقی میشدند که مقید به زمان و مکان خاص نبوده و از خاصیت تعمیمپذیری مطلق نیز برخوردار بودند.
به عقیده"ایکاف"-اتکای انحصاری اندیشه تحلیلی بر تقلیلپذیری و سادهانگاری واقعیتها و نیز اعتقاد به روابط علت و معلول که خود نوعی جبر گرایی را الغاء میکند-مفهومی مکانیکی از عالم بدست میدهد و جهان نه تنها شبیه ماشین-بلکه یک ماشین واقعی انگاشته میشود-بصورتی که عوامل محیطی نیز در آن جایگاهی نداشته و رفتار آن توسط ساختار درونی و قوانین علی طبیعت-تعیین میشود.
به عبارتی این تفکر خود را به صورت عملزدگی و اشتیاق در استفاده از الگوی تکراری حل مسایل-نشان میدهد-طبیعی است زمانی که پدیدهها از یکدیگر متمایز انگاشته شوند و برای هر معلول-علتی واحد ارایه شود-خود مبین آن است که برای مسایل-جستجوی راهحل واحدی-اجتنابناپذیر خواهد شد و خاصیت تعمیمپذیری و کاربرد در وضعیتهای مختلف را نیز دارد-این تفکر بطور ضمنی-به ارایه طرح و تئوریهای جهان شمول و جامع منجر میشود که مدعی حل تمام مسایل پیچیده پدیدهها بوده و خود نیز بینیاز از آزمون میباشد.
علم با رویکرد اندیشه تحلیلی که آغاز آن در قرن هفده با ایده"دکارت"آغاز شد-ضمن آنکه روابط خویش را با فلسفه بسیار محدود کرد با کوری و تکبر خاص و مبتنی بر اندیشه تجزیهگر-سه عرصه مهم شناخت علمی یعنی«فیزیک»-«زیستشناسی»و«انسانی»را از یکدیگر تفکیک نمود و با اتکاء به اندازهگیری و محاسبه-در صدد شناخت کامل پدیدهها برآمد-بدون آنکه در خود-تفکر و تأمل نماید."