چکیده:
تحمیل الگوهای اقتصادی از سوی نهادهای بینالمللی و در رأس آن بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی بر کشورهای
توسعه نیافته که اقتصادشان نه بر صنعت که عمدتا بر کشاورزی استوار میباشد، زندگی مردم این کشورها را سخت مورد تهدید قرار داده است. از
سوی دیگر، فعالیت شرکتهای فعال در کشاورزی صنعتی و گسترش این کشاورزی سوداگرانه در سراسر جهان، در آیندهای نه چندان دور،
کشاورزی سنتی و طبیعی را کاملا از بین خواهد برد که عوارض و پیامدهای آن از سویی بر کشاورزان سنتی و از سوی دیگر بر محیط زیست و
طبیعت، اجتنابناپذیر خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"این محصول که به اروپا و ژاپن فرستاده میشود، عمدتا به عنوان غذای خوکها، مرغها و گاوها مصرف میشود، اما آنچه که در این باره هنوز هم مبهم مینماید، آن است که به راستی منافع چنین راهبردی که با گرسنگی شانزده میلیون برزیلی همراه شده، چیست؟ آیا بهتر نیست تا مردم این کشور از خاک حاصلخیز خود برای تولید مایحتاج و محصولات غذایی مورد نیاز خود استفاده کنند؟ اگرچه رییس جمهور کنونی برزیل، مهمترین اولویت خود را ریشهکنی گرسنگی برشمرده است، اما متأسفانه وی به واسطه توافقهای اسلافش با نهادهای بینالمللی، واقعا هیچ کار مثبتی در این زمینه نمیتواند انجام دهد و در سالهای آینده نیز میلیونها برزیلی به دام گرسنگی کشیده خواهند شد.
اما کمکهای غذایی نیز تنها به حفظ ساختارهای شکل گرفته تحمیلی در تولید و عرضه محصولات این کشورهای ضعیف کمک میکند، بدین معنا که مثلا در خلال قحطی سال 1984 در اتیوپی، به رغم کمکهای غذایی کشورهای غربی، این کشور بیش از آنچه که از دیگر کشورها به عنوان کمک دریافت نمود، تولید داخلی خود را طبق تعهداتش صادر نمود.
» دلیل عدم پذیرش چنین کمکی توسط زامبیا، اکوادور، بولیوی، کلمبیا، گواتمالا، نیکاراگوئه و بوسنی ـ که البته در برخی از این کشورها، دولتها تحت فشارهای فزاینده داخلی از پذیرش آنها سرباز زدند، ـ دقیقا توجه به همین موضوع است، اما در هند و بروندی وضعیت متفاوت بود چرا که این دو کشور پس از دریافت کمک آمریکا، دریافتند که محصولات اعطا شده، از نوع محصولات دستکاری شده ژنتیکی است، از این رو پس از دریافت این محصولات، از توزیع آن در داخل کشورهای خود جلوگیری نمودند."