خلاصه ماشینی:
"و این نکته عبارت از این است که مورخینی چون کربن،با بینش خاص اروپایی تربیت شده و سپس به شرقشناسی روی آوردهاند؛و اکثرا در ابتدا متأثر از مکتبهای فکری اروپایی بودهاند و نیز معمولا ملهم از بینشهای فلسفی-دینی کاتولیک قرون وسطی؛و چون متأسفانه اروپاییان به غلط میپندارند فلسفهء اسلامی فاقد نظامهای منطقی-تحلیلیست، لذا به هنگام گفتگو از عرفان نظری و یا فلسفهء اشراق و یا حکمت متعالیه،صرفا مباحث توصیفی را به میان میآورند و با دیدی تنها تاریخی سروکار دارند و نه با تحلیل منطقی -فلسفی؛و همین امور موجب گردیده است که ایشان در کتب خود ابدا اشاره به پایه و مبانی منطقی ساختمان فلسفهء اسلامی نمیکنند و تحلیلی از روش فلسفی فلاسفه و عرفای موردنظرشان ارائه نمیدهند.
اما،در بسیاری از موارد،فی المثل با این پاسخ مواجه شده است که:«مگر فلان مورخ اروپایی یا امریکایی یا مستشرق،حتی برخی محققین اسلامی نیز،از عنوان«تئوسوفی»یا«حکمت صوفیانهء مشرقی»(چنانکه گذشت)،در کتب خود برای معرفی اندیشهء اسلامی بعد از ابن سینا به دنیای غرب استفاده نکردهاند؟»و چون اکثر قریب به اتفاق علمای اهل فلسفه در غرب چنانکه گفتیم نمیتوانند به متون اصلی فلسفی به زبانهای عربی و فارسی رجوع کنند(کمبود ترجمههای دقیق از متون فلسفی اسلامی)،لذا تنها از طریق تألیفات مورخین و مستشرقین با فلسفهء اسلامی آشنا توانند شد."