خلاصه ماشینی:
بعضی از ایرانیهای دیگری که سوربن بودند در ایران یکی دو سال در دانشگاهها درس خوانده بودند و در نتیجه بدون آن امتحان ورودی ثبتنام کرده بودند ولی سرنوشت من مثل ورودیهای اولیه فرانسوی بود با این تفاوت که من اصلا آمادگی آنها را نداشتم.
این امتحان ورودی در ضمن حالت غربالی هم داشت؛اگر در چهار امتحان که در دو سال انجام میشد نمره نمیآوردید،دیگر هیچگاه در سوربن نمیتوانستید درس بخوانید و برای همیشه اخراج میشدید:من دوره بسیار سختی را گذراندم ولی نهایتا بار سوم قبول شدم و اولین ایرانی هم هستم که از عهده این امتحان برآمده است.
دکارت و کانت-در آن دورهای که من در سوربن دانشجو بودم-به نحو دائم مورد بحث بود و آموزش فلسفه بدون این دو چهره غیر مقدور به نظر میرسید.
آیا شما استادان مشهور دیگری هم داشتید؟ اغلب استادان سوربن سرشناس بودند-من رساله دکتریام را با استادی به نام دو گندیاک گذراندهام که خود شاگرد ژیلسون بوده و بسیار معتقد به تعلیمات مسیحی بود او استاد متبحر فلسفه قرون وسطی بود و چون من ایرانی بودم استادها نظر دادند که برای رساله دکتری یک موضوع تطبیقی انتخاب کنم و عملا میبایستی استاد راهنمای من از متخصصان قرون وسطی باشد.
عده زیادی از محققات مستقلا درباره آنها تحقیقات جالب توجه کردهاند-البته در دانشگاههای اروپائی به نحو متداول از این متون فارسی اطلاع دقیقی نداشتند و مطالبی که من در این مورد جمعآوری و بحث کرده بودم برایشان جالب توجه بود-در این مورد دو مقاله هم از من به زبان فرانسه در پاریس چاپ شده که نسخه یکی از آنها را هنوز دارم.