خلاصه ماشینی:
"اگرچه جرج بوش(پدر)این اقدام را یک صورتسازی صرف توصیف کرد ولی این اظهار نظر با معضل واقعیای که آمریکاییها در پیش رو داشتند ارتباط چندانی نداشت؛اینکه آیا آمریکا باید با قطع خطوط مواصلاتی و تدارکاتی بغداد با واحدهای زبدهء گارد ریاست جمهوری، واداشتن صدام به عدم استفاده از نیروی هوایی و مسلح کردن شورشیها به موشکهای ضد تانک و ضد هوایی خود را درگیر یک جنگ داخلی قریبالوقوع کند یا خیر؟در این زمینه در واشنگتن مباحث مهمی جریان داشت که از آراء و عقاید ریاض،آنکارا و قاهره نیز بیتأثیر نبود.
در این مرحله آنها یک هیئت عالی رتبه از افسران سیا را نیز برای تدارک کار در صلاح الدین مستقر کرده بودند اگرچه اختلاف نظر در مورد چگونگی امر،یعنی سرنگونی از طریق حمایت از یک مبارزهء رهاییبخش عمومی با یک کودتای نظامی از یک سو و اختلافات و رقابتهای موجود میان گروههای مخالف صدام حسین،از چشمانداز امیدوارکنندهای خبر نمیداد ولی در نهایت قرار شد چلبی و السامرایی با طرح ترکیبی از یک کودتای نظامی از یک قیام سراسری برضد صدام حسین وارد کار شوند.
در فاصلهء ژوئیه تا مه 5991 تلاشهای واشنگتن برای خاتمه دادن به این جنگ داخلی بینتیجه ماند و در این میان این برخوردهای خشونتبار که در واقع از مه 4991 آغاز شده بود بیش از 0002 کشته بر جای نهاده و اتحادیهء میهنی نیز موفق شده بود که با اخراج نیروهای احزاب دموکرات از نیمی از این حوزهء شمالی حدود دو سوم از کردهای عراق را تحت کنترل خود درآورد.
هم بارزانی و هم مقامات بغداد در توجیه این اقدام خاطرنشان ساختند که هدف،فقط اخراج نیروهای ایرانی است که بهقول آنها حدود 56 کیلومتر در کردستان عراق پیشروی کرده بودند (احتمالا منظور آنها ضربهء ماه پیش ایرانیان به مواضع حزب دموکرات ایران در کوی سنجاق بود)."