چکیده:
«حبوه» اصطلاحی خاص فقه امامیه است که در منابع فقهی در باب ارث و جزء میراث وارثان طبقه اول مطرح شده است. حبوه از احکام استثنایی و مخالف قاعده است. در مواردی که موضوعآ و حکمآ قطعی و مسلم باشد، اجرا میشود و در موارد تردید، باید تفسیر مضیق نمود و اصل را بر عدم اختصاص حکم حبوه دانست. این مقاله با رویکرد نظری و با غور در اسناد و منابع فقهی و با هدف بررسی مصادیق حبوه و اینکه آیا میتوان امروزه اموالی را جانشین بعضی از مصادیق حبوه کرد یا نه و نیز تطبیق ماده 915 قانون مدنی در زمینه حبوه با فقه امامیه است. از جمله یافتههای این پژوهش این است که حبوه، انگشتر، قرآن، شمشیر و لباسهای شخصی مرد متوفاست که به عنوان ارث (و بدون عوض) به پسر بزرگ او داده میشود.
خلاصه ماشینی:
"بعضی از حقوقدانان ذکر کلمه میت به صورت مطلق را غلط فاحش این ماده دانستهاند، 5 اما چون باید درباره احکام استثنایی و برخلاف قاعده تفسیر محدود و مضیق نمود و از سویی با توجه به نصوص فقهی که در غالب اخبار و روایات کلمه «الرجل» آمده است، (مانند عن الرجل یموت، اذا مات الرجل، اذا هلک الرجل و ان الرجل اذا ترک) 6 و باید در موارد سکوت و اجمال، قانون اعمال شود، منظور از کلمه میت که حبوه او به پسر بزرگ او داده میشود، پدر است و این حکم در مورد اموال مادر جاری نیست.
4 استدلال نظریه غیرمشهور بر اینکه معادل اموال حبوه از سهمالارث پسر بزرگ کم میشود این است که ادله ارث در مورد وراثت عموم ورثه از همه اموال، عام و ادله ـ روحالله موسوی خمینی، تحریرالوسیله، ج 2، ص 345و346 /شهید ثانی، رسائل، رساله حبوه، ص 251 / سید محمدجوادحسینی عاملی، مفتاح الکرامه، ج 8، ص 140.
در مورد اول به نظر میرسد که در صورت منحصر نبودن ترکه به حبوه میزان ترکه باید به اندازهای باشد که اختصاص دادن حبوه به پسر بزرگ عرفآ اجحاف به سایر ورثه به شمار نیاید و ضابطهای که متعارف میباشد، این است که حبوه بیش از سهم هر یک از ورثه ـ محقق حلی، شرایع الاسلام، ج 4، ص 1495 و 1496 / شهیدثانی، رسائل، ص 248 و 249 / محمدمهدی نراقی، مستندالشیعه،ج 19، ص 231 و 232 / شهید ثانی، الروضة البهیه، ج 3، ص 225."