چکیده:
اصالت وجود در تحقق، عبارت است از موجود بودن وجود به خودی خود به گونه ای که موجود بودن آن، عین حقیقت او باشد نه وابسته به حالتی دیگر. این نوشتار در دو مرحله، ارائه شده است: یکی اصالت حقیقت لابشرطی وجود و دیگر، اصالت وجودهای خاص. هر کدام از این دو ادعا با ادله متعددی اثبات شده که به آنها دراین مقاله پاسخ داده ایم. در این مقاله، پنج نظریه دیگر در مورد موجود اصیل مطرح گردیده است که عبارتنداز: اصالت ماهیت و اعتباری بودن وجود؛ اصالت وجود وماهیت؛ اصالت وجود در واجب و اصالت ماهیت در ممکنات؛ اصالت وجود و ماهیت موجود به عین موجودیت وجود؛ اصالت وجود و اصالت ماهیت به تبع وجود. نظریه اخیر را قیصری مطرح کرده و صدرالمتالیهن نیز در برخی آثارش بدان گراییده است. نگارنده این نظریه را با ارائه دلایلی، تایید کرده است. در پایان این نوشتار، آثار اصالت وجود را بررسی کرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"البته باید توجه داشت که گرچه درصورت دوم،پای غیرواجب بهمیان کشیده شده،واز راه آنبه اثبات واجب پرداختیم،ولی باز این برهان،جزو برهانهای صدیقین است؛چون صورت دومگرچه محتمل است ولی مطابق واقع نیست زیرا براساس مقدمه دوم این برهان-یعنی وحدتحقیقت وجود-دیگر امری ورای حقیقت وجود تحقق ندارد.
مقدمه دوم:موجود بالذات معلول نیست؛چون اگر معلول باشد باید در مرتبه علتش معدومباشد زیرا معلول،از علت خود متأخر است،درحالیکه موجود بالذات در هیچمرتبهای معدومنیست وگرنه تناقض پیش میآید(بههمان بیانی که در مقدمه اول گفته شد).
مقدمه اول:موجود بالذات(که بهخودی خود و بدون داشتن حالتی ورای ذات خویشموجود است)موجود میباشد؛چون اگر معدوم باشد،یا خلف لازم میآید یا تناقض(به همانبیانی که در توضیح مقدمه نخست برهان هجدهم آوردیم).
مقدمه اول بدیهی است و برفرض نظری بودن میتوان آن را اثبات کرد؛چون هیچممکنبالذاتی واجب بالذات نیست وگرنه بخاطر ممکن بالذات بودنش،ضرورت وجود ندارد و بخاطرواجب بالذات بودنش،بهخودی خود ضرورت وجود دارد و این تناقض است.
حال این نتیجه را مقدمه اول قرار میدهیمبرای مقدمه دیگری و آن اینکه هرچه معدوم بودنش ممتنع بالذات باشد،وجودش وجوب ذاتیدارد؛چون اگر وجوب ذاتی نداشته باشد،معدوم بودنش ممکن خواهد بود نه ممتنع بالذات،و اینخلاف فرض ماست.
هرموجودی واجب الوجود بالذات است،زیرا: مقدمه اول:هرامر مفروض بهحسب ذاتش(یعنی بدون اینکه به امر بیگانهای مقید یا وابسته بشود،خواه آن امر وجودی باشد یا عدمی)یا موجود است و یا معدوم و حالت سومی دیگر فرض ندارد.
کته پایانی در باب براهین عرفانی به این دلیل که براساس ادله توحید،تعدد واجب الوجود محال است،پس گزاره«هرموجودیواجب الوجود بالذات است»که نتیجه همه براهین عرفانی بود،فقط یک فرد خواهد داشت؛یعنیتعدد و تکثر موجودات،به تکثر مظاهر موجود واحد بازمیگردد و همه موجودات،امکانی کهبراساس توضیحی که در برهان 9 آمد موجوداتی بالعرض و غیرحقیقیاند،جلوهها و مظاهر رخ آنموجود یگانه خواهند بود."