چکیده:
این مقاله پس از ارائه پیشینهای از نظریهء اجتهاد و قرائتهای مختلف،علل اختلاف مجتهدان را در مسائل دینی برشمرده است.به باور نویسنده،بسیاری از این اختلافها با تبادل نظر زدودنی است؛اما برخی قابل زدودن نیست.بنا براین یکسانسازی دیدگاه مجتهدان در امور دینی دور از انتظار است.نگارنده پس از بررسی مبانی نظریهء قرائتها به مقایسهء آن با نظریهء اجتهاد پرداخته و تفاوتهای اساسی آن دو را بر میشمرد.وی معتقد است تفاوتهای نظریهء اجتهاد با نظریهء قرائتهای دینی تنها در محدودهء علم باقی نمیماند بلکه آثار و پیامدهای اجتماعی و عملی متفاوتی را نیز از خود بر جای میگذارد.بنا براین،نظریهء قرائتهای مختلف از دین به دلیل ضعفهای مبنایی و لوازم خلاف وجدان پذیرفتنی نیست.
خلاصه ماشینی:
"به راستی،با وجود اینکه اختلاف برداشتها از متون دینی،به ویژه از سوی عالمان دینی امری آشکار است،چرا بسیاری از عالمان دینی با نظریهء(تکثر قرائتهای مختلف از دین)مخالفت میکنند؟چه تفاوتی بین نظریهء«تکثر در فتاوا و آرای مجتهدین و مفتیان دینی»با نظریهء«تکثر در قرائتهای مختلف در دین»وجود دارد که یکی را گروهی میپذیرند و همانها نظریهء دیگر را انکار میکنند؟آیا تفاوت این دو نظریه صرفا در مبانی علمی است؟یا آثار عملی متفاوتی نیز به جای میگذارند؟ تاریخچهء نظریه«قرائتهای مختلف از دین» در دورهء قرن وسطا قرنها کلیساهای واتیکان و قسطنطنیه،مطالبی را به عنوان معارف دینی عرضه مینمودند و وانمود میکردند که وحی آسمانی همین است که آنها میگویند.
»(مصباح یزدی،ص 93 و 04) به نظر میرسد که وجود برخی اختلافها در تفسیر دین امری است که نیاز به اثبات ندارد؛اما این پرسش به صورت جدی-به ویژه بنا بر نظریهء اجتهاد-مطرح است که اگر اجتهاد تلاشی ضابطهمند و براساس اصول و معیارهای مورد تأیید معصومین برای کشف مقصود پدیدآورندگان متون دینی است،چرا با مجتهدان هم اختلاف دارند و تفسیرهای متفاوتی ارائه میدهند.
(لاریجانی،ص 062) اگر نظریهء قرائتهای مختلف از دین را با در نظر گرفتن لوازم منطقی آن بپذیریم،هرکس میتواند هرگونه که قرائتش اقتضا میکند،برای خود دینورزی داشته باشد؛بدون اینکه آن قرائت او را از صراط مستقیم خارج کند!در نتیجه هیچ اقتداری بر رفتار متدینان حاکم نخواهد بود و امکان ستیز با عالمان دینی اقتدارگرا نیز فراهم میشود،در حالی که اگر پای ضابطه و منحصر شدن تفسیر نهایی دین به یک فرد(مجتهد اعلم)به میان بیاید،اقتدار فراوانی برای آن فرد(مجتهد اعلم)پدید میآید و کسی که با نظر وی مخالفت نماید،به مبارزه با امت واحده برخاسته است."