چکیده:
کردهاند.پرداختن به کتاب کافی،یعنی احیای مکتب اسلام و قرار دادن اسلام ناب در اختیار جامعهء بشری و خدمت سترگ به علم و فرهنگ و دین. این مقاله شامل پرسشهایی است در زمینههای:1.نقش حدیث در شناخت دین 2.جایگاه کتاب کافی در فرهنگ شیعی 3.اهداف شیخ کلینی از تنظیم و تدوین کتاب کافی 4.نیازسنجی ضرورت پرداختن به تحقیق و ترویج کتاب کافی و شیخ کلینی و 5.بایستههای پژوهشی مرتبط با کافی و کلینی که توسط اندیشمندان معاصر:آیت الله تسخیری،سید محمد باقر حجتی،استاد محمد رضا حکیمی و شیخ مرتضی فرجپور پاسخگویی شده است.براساس پاسخهای این اندیشمندان،1.کتاب کافی خلاصهء آثار ائمهء معصومین علیهم السلام است.2.احادیث صحیح-که از معصوم علیه السلام صادر شده- مفسر کلی قرآن کریم است.3.کتاب کافی نخستین کتاب حدیثی است که شایسته عنوان«الجامع»است.عقل حجت باطنی خداوند است و از طریق عقل،به حجت ظاهری(وحی)میرسیم.5.باید بررسی شود که عقل مصباح است یا مفتاح.6.نیازی به حدیث در اسلام،یک ضرورت است. همهء بزرگان و فقهای طراز اول شیعه بر عظمت و جایگاه ویژهء کتاب کافی اعتراف و با نهایت تحلیل و تکریم،از مؤلف آن یاد
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه،در همان صدر اسلامزدایی به جایی رسید که برطبق احادیث صحیح بخاری و سنن ترمذی و مسند احمد و جامع الاصول و سایر منابع معتبر عامه،به غیر از صورت نماز چیز دیگری سالم باقی نماند3 مرحوم کلینی با جمعآوری این کتاب شریف در مدت بیست سال،قسم دوم از ثقلین را به صورت کاملا علمی و ارزنده و با جامعیت تمام،احیاء کرد و با احادیث صحیح و معتبر،تبیین و تفسیر کتاب الله را در اختیار جامعهء اسلامی و پویندگان راه دین قرار داد و آیندگان را رهین منت خویش نمود.
به نظر میرسد که اگر کسی متحمل این زحمت شود و مثلا پنجاه،شصت فصل از فصول این کتاب ارزنده را بررسی نماید،به این منظور که نشان دهد در هر فصلی، احادیث متعدد وارد شده و با معیارهای موجود،بعضی صحیح و بعضی موثق، بعضی حسن،بعضی ضعیف و بعضی مجهول نامیده میشود؛اما محتوا و معنی کلا یک مطلب و یک حقیقت را بیان میکند،کار شایستهء انجام داده است و این نشان میدهد که آن راوی مجهول یا ضعیف،خلاف حقیقت نگفته،بلکه فقط در رجال، توثیق نشده و در واقع،حرف راست و مطلب درست نقل کرده است؛تا به این وسیله،روشن شود که حدیث ضعیف یعنی حدیثی که راوی آن توثیق نشده؛نه به معنی خلاف واقع که متأسفانه،فعلا در اذهان،چنین تصوری وجود دارد.
مدعای ایشان را مرحوم مجلسی اول در کتاب روضة المتقین،به اثبات رسانده؛یعنی در مورد حدیث مرسل یا ضعیف کتاب«من لا یحضره الفقیه» میفرماید:کلینی این حدیث را به سند صحیح نقل نموده یا شیخ طوسی به سند موثق وارد کرده است و هکذا."