خلاصه ماشینی:
"اکنون،میتوان از آگاهی جمعی در اروپا به عنوان یک جامعه فراسکولار تعبیر کرد،"زیرا این جوامع در محیطی به شدت سکولار هنوز باید خود را با حضور مستمر گروههای مذهبی انطباق دهند.
از همه خرده فرهنگها،چه مذهبی و چه غیرمذهبی،انتظار میرود اعضای خود را از آغوش تنگ خویش رها کنند،بهنحویکه شهروندان درون جامعه مدنی یکدیگر را به عنوان عضوی از یک واحد سیاسی مشترک به رسمیت بشناسند و به عنوان شهروندانی دموکرات خود را مطیع قوانینی بدانند که حق آنها را در حفظ هویت،جهانبینی و فرهنگ خاص خویش به عنوان"شهروند خصوصی"تضمین کند.
81 این که خط فاصل بین آزادی مثبت مذهبی(یعنی حق انجام فرایض دینی خود)و آزادی منفی(حق معاف بودن از فرایض مذهبی دیگران)چگونه باید در شرایط عینی ترسیم شود،همیشه موضوع مجادلهآمیزی بوده است.
4. برخورد بین تکثر فرهنگی رادیکال و سکولاریسم مبارزهجو؛ مفروضات زمینه فلسفی: برای پاسخگویی به این پرسش که چگونه خود را به عنوان عضوی از یک جامعه فراسکولار درک کنیم،میتوان از همین دو فرآیند درهم تنیده سر نخ گرفت.
23 آیا نباید این پرسش را معکوس کنیم؟آیا فرآیند یادگیری فقط در مورد سنتگرایی دینی ضرورت دارد و در مورد سکولاریسم ضروری نیست؟ آیا همان انتظارات هنجاری که بر جامعه مدنی فراگیر حاکم است،بیارزش کردن سکولاریستی دین را منع نمیکند؟درست همانطورکه نفی دینی برابری حقوق زن و مرد را؟قطعا یک فرآیند تکمیلی در مورد سکولارها ضروری است،مگر آنکه ما بیطرفی دولت سکولار را نسبت به جهانبینیهای دینی رقیب،با پاکسازی عرصه عمومی از همه فعالیتهای دینی اشتباه بگیریم.
آنچه بر سکولاریسم فشار میآورد،این انتظار است که شهروندان سکولاردر جامعه مدنی و حوزه سیاسی عمومی باید بتواند به همشهریان مذهبی خود به صورت برابر رفتار کنند."