خلاصه ماشینی:
"»1هالهء ادبیای که در برههای از زمان(احتمالا پیرو نظر صرفا تاریخی پژوهشگران غربی که همچنان عادت داشتند،آثاری را که به شکل«تابلوی نقاشی»نبودند،به دیدهء نقاشی ننگرند)به دور نقاشی ایران کشیده شد،کاری کرد که ما نیز همواره در همان هاله دربارهء نقاشیمان سخن بگوییم و چنین بود که«نظام معناساز»،که بیش از هر حیطهء فرهنگی،خود را در سخن ادبی مینمایاند،خواسته یا ناخواسته به نقاشی نیز وارد شد و تا آنجا پیش رفت که قدرت خود را بر ساختارهای نظام دیداری ما نیز تحمیل کرد(چشمهای ما به جای دیدن،بیشتر به کار معنی کردن شدند).
نگارگری،اگرچه از همان ابتدا همچون انواع نقاشی و تصویرگریهای عامیانهای که در همه جای جهان مرسوم است،چندان از سوی پژوهشگران و منتقدان جدی گرفته نشد،اما با چاپ اولین مجموعه از آثار محمود فرشچیان در قبل از انقلاب و حمایت نظام حاکم از وی و به رسمیت شناخته شدن و برگزاری اولین دوسالانهء نگارگری در بعد از انقلاب،دیگر عملا موجود متناقضی اعلام موجودیت کرد که جز با برداشتهای سطحی از هنر مقدس(کلام امثال بورکهارت)،که زیبایی را جزء لاینفک صورت هنر میدانست،با هیچ اندیشهء به سامان دیگری همخوان نبود."