"اما باید گفت اسطوره در واقع داستان و سرگذشتی مینویی است که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح پدیدهای طبیعی به صورت فرازمینی است که بخشی از آن از دین گرفته شده و با باورهای دینی پیوندی ناگسستنی دارد.
آموزگار سپس به مباحث کتاب پرداخت و گفت:رکسوارنر،مؤلف «دانشنامه اساطیر جهان»،از مکتب اهمر در قبل از میلاد آغاز کرده و متذکر شده که در سده نوزدهم میلادی هم اسطورهها به صورت غیر تاریخی درآمدند.
این اسطورهپژوه با اشاره به زمان پیدایش اسطورهشناسی به عنوان یک علم،اضافه کرد:شاید تنها 001 سال از عمر این دانش میگذرد و اگر تحلیل دقیق و فراگیرندهای از اساطیر به عمل نمیآمد و این دانش به صورت علمی مجزا به کار گرفته نمیشد،بار سنگینی بر دوش علم باستان شناسی میافتاد.
اسماعیلپور با اشاره به تأثیر اسطورهها در ادبیات ایران گفت:در ادبیات معاصر ایران و از دوره مشروطه به بعد نوعی اسطورهزدایی صورت گرفته و این به دلیل نیازهای اجتماعی است."