خلاصه ماشینی:
نتیجه همه این تلاشها و هوشمندیهارا همکاران او در دانشگاه ژنو-پس از مرگ زود هنگامسوسور-در کتاب دورۀ زبانشناسی عمومی گرد آورند کهمتأسفانه و خوشبختانه 83 سال بعد با ترجمۀ استاددانشور و فرهیخته دکتر کورش صفوی در کشور ما بهچاپ رسیده است.
«دو سوسور»در پژوهشهای خود تنها از شماریمحدود زبان بهره جست که بیشتر آنها نیز از زمرۀزبانهای اروپایی بودند،اما دامنۀ تاثیر و نفوذ او درزبانشناسی قرن بیستم بمراتب بیشتر از نفوذ و تاثیرهر کس دیگر است،تا جائی که به جرأت میتوان گفتزبانشناسی قرن بیستم را خود او آغاز کرده است.
رویکرد تاریخی و تا اندازهای رویکرد عقلانی بهزبان چنین میانگارد که زبان در اساس فرآیندنامگذاری است-اطلاق واژهها به چیزها،خواه خیالی یاغیر آن-و این که بین نام و نامیده نوعی پیوند ذاتیوجود دارد.
از مهمترین اندیشههای سوسور این است که زبانبعنوان یکی از نظامهای نشانهای و زبانشناسی،بهعنوان دانش نشانههای زبانی،چیزی جز بخشی ازدانش نشانهشناسی نیست که نخستین بار در مقالۀ«جان لاک»تحت عنوان«نشانهشناسی،نظریهنشانهها»پیشبینی و مطرح شده بود: «مسائل زبانی در درجه نخست مسائلینشانهشناختی محسوب میشود...
اما مضمون اصلی کتاب دروس این است کهنظاممندی زبان منحصر به زیرشاخهای مشخص استکه میتوان آن را از کلیّت گفتار منتزع کرد.
چگونهمیتوان یک فکر را به یک تصویر زبانی پیوندداد،اگر در آغاز،این پیوند در یک عمل گفتارصورت نگرفته باشد؛از سوی دیگر ما زمانی زبانمادری خود را فرا میگیریم که صحبت کردندیگران را شنیده باشیم زبان تنها در نتیجهدریافت و تجربههای بیشمار است که در مغز ماجای میگیرد و سرانجام این گفتار است که زبانرا به تحول وا میدارد.
»(-ک 8،ص 110) به نظر سوسور زمان که هر چیز را دگرگون میسازد،زبان را نیز تغییر میدهد و زبان نمیتواند از این قانونجهانی بگریزد.