خلاصه ماشینی:
"این«لولی وش مغموم»و«سنگ تیپا خوردهء دوران»که شعرش سراسر شکایتی بود از زندگی و روزگار و حدیث درد بیدرمان او و نسل او،فرزند خراسان و شعر خراسانی بود،اما،به گفتهء خودش از خراسان به مازندران رفت و با نیما آشنا شد و پیوندی میان زبان و بیان شعر خراسانی و بینش و روش نو نیمایی زد که از او چهرهای بسیار برجسته ساخت.
اخوان که در انجمنهای ادبی مشهد درس شاعری آموخته بود،با هوش تند و طبع بلند پروازش،در همان جوانی از آشیانهء شعر سنتی پر کشید تا در افقهای تازهء شعر،که نیما گشوده بود،پرواز و طبع آزمایی کند.
در کنار شعر اخوان،مقالههای تحلیلی او دربارهء وزن شعر نیمایی در ارتباط با عروض شعر کلاسیک،و نیز کاوندگیهایش در دیوان و تذکرههای قدیم برای روشنگری و توجیه نوآوریهای نیما برای دوستداران شعر فارسی همیشه آموزنده خواهد بود.
و نیز گوشهای از کار او طنز او است در نثر و گاهی در شعر ایران نامه در آیندهای نزدیک به بررسی جامعی در احوال و آثار این شاعر گرانمایه معاصر ایران خواهد پرداخت."