خلاصه ماشینی:
"باید افزود که جای این قطعه در کنار آن شمار کوچک از نخستین نوشتههای پدیدهشناسی در زمینهء فیلم سینمایی است که گرچه نام مکتبی ویژه بر آنها نمیتوان نهاد اما باید آنها را پیشگامان نقد و بررسی سینما شمرد.
7گمانم این است که"سیلویای من کجاست؟" اقتباس از یکی سرودههای شکسپیر در نمایشنامهء"آقایان ورونا"(پردهء چهارم، صحنهء دوم)باشد که با این بیت شروع میشود:«سیلویا کیست،چیست او، که همهء دلدادگان میستایندش؟» چه بسا که هدایت یا عنوان اصلی تصنیف را درست به یاد نیاورده یا آن را با یک ترانهء معمولی و محبوب روز اشتباه گرفته است.
مثل غار افلاطون در جمهوری او پیچیدهتر از آنست که آنر در این بحث به میان آوریم اما یکی از رباعیات خیام که هدایت در مجموعهای از نوشتههای خود آورده نمونهای کلاسیک از اینگونه انگارهپردازیها است: این چرخ فلک که ما در او حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم خورشید چراغدان و عالم فانوس ما چون صوریم کاندر او گردانیم11 این رباعی را در جای دیگر بررسی کردهام و در اینجا بس است که بگوییم خورشید،فانوس و صور نشانگر آنچه هستند که ما دربارهء انگارهپردازی هدایت گفتهایم.
گرچه در آن به هیچیک از ابزارهای دنیای مدرن اشارهای نشده،(داستان بوف کور آشکارا در لحظهای نامشخص در دوران سنتی و پیش مدرن تاریخ روی میدهد)اما ویژگیهای هنری سالن سینما در شکل نابشان به چشم میخورند:از آنجا که داستان لایه لایه میشود و بیان داستان به موازات خود داستان به پیش میرود تا آنجا که"خود"و تصویر بر پرده درهم میآمیزند و مکانیزم اصلی داستان و تم بن مایهء آنرا میسازند."