چکیده:
بحث از«علیت»از مهمترین مباحثی است که زیربنای بسیاری از دیگر مباحث فلسفه اسلامی را تشکیل میدهد،تا آنجا که انکار آن در حقیقت نفی همهء علوم اسلامی است.از سوی دیگر پذیرفتن اصل علیت هم،اختلافات و کشمکشها را در ابعاد و زوایای این قانون در پیداشته است، اما بهندرت موجب انکار اصل علیت شده است. یکی از کسانی که در مغرب زمین اصل علیت را به چالش کشیده و در صدد انکار آن برآمده است«دیوید هیوم»است. در این نوشتار پس از اشاره به برخی مباحث مهم فلسفی در باب علیت،با استدلالها و نقطه نظرات این فیلسوف آشنا شده،سپس آنها را مورد بررسی قرار دادهایم.
خلاصه ماشینی:
"آن هم به دلیل نوع جهانبینی آنهاست که قائل به وحدت وجودند،به عقیده آنها اصولا تعددی در جهان وجود ندارد تا نیاز به بحث از نوع رابطه و کیفیت تحقق یکی بر دیگری پیش آید،باید توجه داشت که پذیرفتن اصل علیت مطلبی است و بحث از چرایی آن مطلب دیگر چنانکه میبینیم اختلاف عمده بین فلاسفه و متکلمین در مورد علیت،پس از قبول هر دو گروه اصل علیت را در مورد ملاک آن میباشد،بنابراین میتوان گفت:اصل علیت مورد قبول همگان است و اختلاف نظر عمدتا در نحوه تشخیص مصادیق این قانون است و اشاره شد قانون علیت به عنوان امری فطری و ارتکازی است کهدر توجه نفس به افعال صادره از وی با علم حضوری قابل پذیرفتن است،اما کلیت و تعیم آن به کل جهان حتی در عالم ماده چندان بدیهی به نظر نمیرسد.
2-چرا نتیجه میگیریم که علل خاصی باید بالضروره معلولهای خاصی داشته باشند و حقیقت آن استنتاج و استنباطی که ما را از یکی به دیگری میرساند چیست؟ سؤال اول کمی شگفتانگیز است هرکس میتواند بگوید:هر حادثه و هر شیء موجد دارای علتی است اما چه دلیلی برای این اصل داریم،آشکار نیست در میان انطباعات و مفاهیم گوناگون خود نیز به وصف علیت در میان آنها برنمیخوریم هیچ ارتباطی بین مفاهیم ما از یک شیء حادث و تصور یک علت وجود ندارد."