چکیده:
از بازخورد دانش پژوهانه و فرهنگ دانش پژوهی به همه سالاری آموزشی و فرهنگ همه سالاری
حمیدی منصورعلی*
* دانشگاه الزهرا (س)
شاید واژه همه سالاری برای خواننده تازگی داشته باشد، چون در هیچ واژه نامه ای دیده نمی شود، ولی با همه تازگی اش نا آشنا نیست چون برساخته از دو واژه و یک واژه آشناست. واژه های مردم سالاری، پدرسالاری، مردسالاری، و زن سالاری آشناترند و آشنایی با آن ها به خواننده کمک می کند که واگوی همه سالاری را دریابند. در همه این واژه ها، مراد از سالار، به گفته معین (1376)، سرکرده، سردار، و فرمان فرماست و واژه »ی« هم نشان دهنده پدیده ای است که با هر یک از این نام ها نامیده می شود: مراد از مردم سالاری پدیده ای است که در آن مردم فرمان فرمایی می کنند، همان گونه که زن سالاری به جاوگاهی گفته می شود که در آن زن فرمان فرماست. ولی «مردم» نه تنها در برگیرنده زنان و مردان، پدران، مادران، و فرزندان است، که گروه های کوچک و بزرگ را نیز در بر می گیرد و سالاری هر یک از این ها می تواند سالاری مردم پنداشته شود. از این رو واژه همه سالاری می تواند گویاتر و درست تر باشد چون به واگوی فرمان فرمایی همگان است. برای اینکه یک همه سالاری کارایی داشته باشد، بایسته است که زیر ساخت ویژه ای داشته باشد. این زیر ساخت ویژه همانا فرهنگ همه سالاری است. مراد از فرهنگ آگاهی ها، رفتارها، و ارزش هایی هستند که به یک گروه توان خودگردانی می دهند. در یک همه سالاری، ناهمانند با جاهایی که فرد سالار یا گروه سالار و خواهان پدیدآوری باز خورد سرسپارانه اند، آماج سامانه پدید آوری شهروندانی با دیدگاههای ناوابسته، پرسا، بخرد، و آشنا و آگاه با نهاد و نمود همه سالاری است. همه سالاری آموختنی است و آموختن آن نباید به بخت واگذاشته شود بلکه شایسته است که برای آن نه تنها برنامه ریزی شود که بن گویه های آن در سامانه آموزشی و کارکرد های آن به کار برده شوند. یکی از راهکارهای چنین کاری همانا گنجاندن پژوهش آموزی و پژوهش در برنامه ها و کارکردهای سامانه آموزشی یا گستراندن فرهنگ دانش پژوهی به این سامانه است. فرهنگ دانش پژوهی زمینه ساز پدیدآیی باز خورد دانش پژوهانه می شود.
خلاصه ماشینی:
هم هنگام میتوان آنها را برانگیزاند تا اندیشههای پیمانی و همهپسند را با جستار(بحث)های برهانمند (مستدل)و بازکاویهای تیزبینانه و دلسوزانه به پرسش بگیرند!گفت و گوهای پرشور دربارهی رخدادها یا بوده(واقعیت)هایی که ناخوشایند با خروش انگیزند پذیرفتنی هستند،ولی چیزیکه در یک همه سالاری پذیرفتنی نیست زدودن چنین چیزهایی از میان آموختنیهای آموزشگاهی است!به گفتهی فین(2004)آموزش جایگاه بسیار ویژهای در ابر گروه(جامعه)های آزاد دارد.
یکی از راهکارهای چنین کاری همانا گنجاندن پژوهشآموزی و پژوهش در برنامهها و کارکردهای سامانهی آموزشی یا گستراندن فرهنگ دانشپژوهی به این سامانه است.
این سامانه نه تنها زیرساخت کاوشهای دانشپژوهانه که بنیاد زندگی همه سالارانه را نیز پدید میآورد(همان)زیرا روش آزمایشی تنها روش همخوان با زندگی همه سالارانه است(دیویی،1916)،تلاش دیویی در این راستا بوده است که دانشپژوهی را در جامعه بگستراند تا آنجا که یک خوییدگی شود،همه به آن دلبستگی پرنیرویی پیدا کنند،به آن باور داشته باشند،در راه آن از هیچ تلاشی روی برنگردانند و از آن نگهداری کنند(به سخنی،تا آنجا که یک فرهنگ شود).
فیوار،تان و شی ولسن(2002)فرهنگ دانشپژوهی را در برگیرندهی گردآورد(مجموعه)ای از هنجارها،کارها و ارزشهایی میداند که به خودگردانی ابر گروه(جامعهی)دانشپژوهان کمک میکنند و پیشرفت آن را شدنی مینمایند؛از اینرو،از هریک از دانشپژوهان چشمداشت آن میرود که این هنجارها را درونی کرده باشد و نه تنها در کار خود(دانشپژوهی)به کار گیرد،بلکه پیوسته بر به کارگیری آنها از سوی دیگر دانشپژوهان نیز پافشاری و پایش(نظارت)کند.