چکیده:
درمقاله حاضر پس از بررسی مفهوم توسعه و اذعان به این نکته که کشور ما طبق شاخصهای جهانی «توسعه» از کشورهای توسعه نایافته محسوب میگردد، به ذکر سه نظریه در خصوص توسعة ایران پرداختهایم. اولین نظریه برآن است که مانع توسعه نایافتگی ایران، رسوخ باورهای ملی و مذهبی در قوم ایرانی و غلبه هویت ملی و مذهبی ایرانیان بر هویت جهانی آنهاست. نظریه دوم برآنست که مفهوم توسعه و شاخصهای آن بهعنوان یک مفهوم غربی، متکی بر جهانبینی علم پرستانة پسا رنسانسی و تکنولوژیای است که در غرب بجای خدا نشسته است؛ لذا نمیتوان و نباید توسعه به مفهوم غربیاش را در ایران توصیه کرد. بلکه باید با تکیه بر سنت خویش و با بازگشت به هویت فرهنگی اصیل خود نه تنها راههای توسعه را بیابد، بلکه منبع الهامی را برای سایر ملتها و از جمله انسان دربحران غربی فراهم آورد. اما سومین نظریه که نظریه مختار مقاله است و به نوعی امتداد نظریه دوم محسوب میگردد برآنست که سنت بالفعل ما پاسخگوی امر توسعه نیست. لذا تلاش شده است تا با اتکاء به قرآن کریم و متون روایی، مفهوم، شاخصهها و مبانی توسعه استخراج گردد. و از آنجا که توسعه بدون علم ممکن نیست به بررسی امکان تأسیس «علوم اسلامی» در عرصه علوم تجربی و سایر علوم پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"این اندیشمندان البته به این نکته نیز متفطن هستند که اجرا و تحقق مفهوم غربی توسعه چه لوازمی برای جوامع غیر غربی در پی خواهد داشت و چگونه میتواند به محو و تخریب سنتهای اصیل و باورهای ملی و فرهنگی آنها بیانجامد؛ اما گمان میکنند که این تحول بنیادین در نظام باورها کمترین هزینهای است که باید پرداخت شود تا درهای بهشت توسعه به جانب این ملل گشوده گردد.
تأمل در نقدهای مذکور اگر چه ما را به مضرات تکنولوژی متقاعد میکند؛ اما این پرسش را نیز به میان میآورد که، منتقدان چه بدیل و جایگزینی را پیشبینی کردهاند؟ آیا میتوان خدمات علوم جدید را در عرصههای ارتباطات، کشاورزی، پزشکی، بهداشت، فضانوردی و بسیاری دیگر از عرصهها انکار کرد؟ چگونه میتوان به «علم و فناوری آن یکسره خاتمه بخشید» و در عین حال نیازهای انسان امروز را در زمینههای فوق برآورده کرد؟ پستمن در فصل پایانی کتاب تکنوپولی در مقام ارائه راه حلهایی برای برون رفت و خلاصی از مضرات نظام تکنوپولی، وظیفه اساسی را برعهده نظامهای آموزش و پرورش مینهد و معتقد است که این نظامها قادرند نسلهای آتی وتحت تعلیم را از ماهیت نظام تکنوپولی آگاه کنند.
آشکار است که صرف این آگاهی اگر چه میتواند پایههای نظام تکنوپولی را به چالش بکشد اما تا وقتی جایگزینی که معایب تکنولوژی کنونی را در بر نداشته باشد و درعین حال بتواند برخی وظایف آنرا بهعهده بگیرد، به میان نیاید، مشکل همچنان به جای خود باقی است اما پستمن تصریح میکند که «من هم مانند اکثر منتقدین بیشتر طرح و بیان مشکلات را در چنته دارم تا راه حلها را» (همو،282) اما سنت گرایانی همچون سیر حسین نصر پس از انتقاد از تکنولوژی، چاره کار را بازگشت به سنت و علم سنتی میداند."