چکیده:
تحلیل جامعه شناختی اهدای عضو و بافت پس از مرگ مغزی در بین شهروندان تهرانی
عبدالهی محمد,شکرایی فرد لیلا
انتقال سلول بافت یا عضو زنده از یک فرد به فرد دیگر به نحوی که عملکرد آن محفوظ بماند، پیوند نام گرفته است. در حال حاضر فرآورده های پیوندی آلوگراف (انسانی) در درمان بسیاری از بیماری ها به عنوان بهترین و تنها راه ممکن انتخاب می شود. این نسوج و اعضا از افرادی برداشته می شود که مرگ مغزی آن ها از طرف پزشکان تایید شده باشد و برداشت نسوج و اعضا با وصیت و رضایت شخص (وصیت نامه قانونی، کارت اهدای عضو و آگاه کردن خانواده در زمان حیات) و یا رضایت وراث قانونی امکان پذیر می شود. پایین بودن میزان اهدای عضو با توجه به میزان بالای مرگ مغزی، از مشکلات و مسایل مهم ساماندهی پیوند اعضا و بافت در کشور به شمار می رود.فرآیند اهدای عضو به عنوان یک کنش اجتماعی، تحت تاثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اجتماعی - فرهنگی است. بدون شناخت عوامل و موانع اهدای عضو، حل مساله کمبود اعضای پیوندی امکان پذیر نمی شود. در همین راستا مطالعه حاضر به منظور تحلیل اجتماعی و فرهنگی اهدای عضو صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، پس از بررسی دیدگاه های پزشکی، فقهی، حقوقی و جامعه شناختی و مرور منابع تجربی، یک چارچوب مفهومی تلفیقی با تاکید بر تیوری کنش اجتماعی پارسنز تنظیم گردیده است و در قالب آن فرضیه های تحقیق مطرح شده است. بعد از تعریف مفاهیم و تهیه مقیاس های مناسب، اعتبار و پایایی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت، پرسشنامه ای تنظیم شده که از طریق رجوع به افراد نمونه تکمیل شده است. نمونه آماری، 320 نفر از شهروندان مسلمان تهرانی 15 سال به بالا است که شامل دو گروه اهدا کننده عضو و بافت (دارای کارت اهدای عضو) و غیر اهدا کننده است. توصیف و تحلیل داده ها در سه سطح انجام گرفته است. در سطح تحلیل یک متغیره، از آمار توصیفی (جداول یک بعدی و آماره های تلخیص کننده توزیع فراوانی) و در سطح تحلیل دو متغیره، از آمار استنباطی (جداول متقاطع و آزمون های مربوطه) و در تحلیل چند متغیری، از رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اهدای عضو با ویژگی های فردی (سن، جنس، میزان بهره مندی از سلامت جسمانی)، ویژگی های اجتماعی (پایگاه اجتماعی - اقتصادی) و همچنین ویژگی های فرهنگی (میزان آگاهی ها و میزان تحصیلات) به عنوان ورودی های نظام شخصیت و میزان رشد نظام شخصیتی (عام گرا - خاص گرا) و همچنین نوع نگرش نسبت به اهدا و میزان اعتماد به عنوان خروجی های نظام شخصیتی رابطه دارد؛ به طوری که با افزایش میزان تحصیلات، میزان آگاهی ها درباره موضوع، عام گرایی، اعتما و نگرش مثبت به اهدای عضو، اقدام به اهدای عضو افزایش می یابد و برعکس با افزایش میزان بهره مندی از سلامت جسمانی، سن و پایگاه اجتماعی اهدای عضو کاهش می یابد. همچنین یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که اعتماد به حرفه پزشکی و عام گرایی، بیشترین سهم را در تبیین اهدای عضو به ترتیب قرار گرفتن در مدل رگرسیون دارا می باشد. گفتنی است که سایر متغیرها نظیر میزان سن، میزان بهره مندی از سلامت جسمانی، نگرش، جنس و پایگاه اجتماعی - اقتصادی، به ترتیب میزان تاثیرگذاری، در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند.
خلاصه ماشینی:
"در سال 1372،لایحه اجازه پیوند اعضای بدن فوت شدگان در موارد خاص تقدیم مجلس شد که با توجه به ابهامات فراوان و شبهه صدور مجوز قانونی برای کشتن بیماران و مشخص نبودن تعریفی از مرگ مغزی و عدم ارایه گزارشهای کارشناسی لازم به نمایندگان،تصویب نشددر سال 1374 نیز این لایحه مجددا به مجلس ارائه و از دستور کار مجلس خارج گردیده تا اینکه مجددا در سال 1379 این قانون در مجلس ششم مطرح و به صورت ماده واحده تصویب شد که متن آن بدین شرح است: ماده واحده:بیمارستانهای مجهز این پیوند اعضا پس از کسب اجازه کتبی از وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی،میتوانند از اعضای سالم بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان بر طبق نظر کارشناسان خبره مسلم باشد،به شرط وصیت بیمار و یا موافقت ولی میت جهت پیوند به بیمارانی که ادامه حیاتشان به پیوند عضو یا اعضای فوق بستگی دارد استفاده نمایند.
البته برای مقیاسسازی یا تهیه پرسشها و طراحی گویههای مناسب و مرتبط جهت اندازهگیری مفاهیم و تنظیم آنها در قالب پرسشنامه و همچنین درک وفهم پنداشت پاسخگویان از برخی مفاهیم با توجه به شرایط اجتماعی-فرهنگی-ایران ونظام اهدای عضو(وصیت یا رضایت ولی میت)که در حال حاضر در ایران وجود دارد،از روشهای تکمیلی مانند مصاحبه عمیق و مشاهده نیز استفاده شده است.
از آنجایی که اهداکنندگان اعضای پیوندی پس از مرگ مغزی،سهم عمدهای در تولید اعضا و بافتها دارند و با توجه به اینکه در کشور ایران مشکلات مربوط به تهیه عضو پیوندی و فاصله بسیار زیاد بین عرضه و تقاضا،از نوع اجتماعی-فرهنگی است،برای هموار کردن مسیر توسعه پیوند و از میان برداشتن بسیاری از موانعی که در این مسیر قرار دارند،باید عوامل اجتماعی،فرهنگی تأثیرگذار به درستی شناخته شود."