خلاصه ماشینی:
"صندوق بینالمللی پول (IMF) و سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD) ،در سال 1002 حاکمیت شرکتی را به صورت ساختار روابط و مسئولیتها در میان یک گروه اصلی شامل سهامداران،اعضای هیئت مدیره،مدیرعامل و سایر گروههای ذی نفع تعریف نمودند که برای ترویج بهتر عملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به اهداف شرکت و تحقق علمی سازوکارهای نظارت و کنترل،به کار گرفته میشود.
اما مسئلهای که وجود دارد،این است که شفافیت صورتهای مالی یک عبارت کلی و بدون چارچوب میباشد که باید تعریف و تبیین شود تا مشخص گردد که شفافیت چیست و جایگاه آن در صورتهای مالی کجاست؟ضمنا باید به این پرسش اساسی نیز پاسخ گفت که شفافیت برای چه کسی و برای چه منظوری؟!و نقش حسابداران در شفافیت صورتهای مالی چیست؟در تحقیقی که توسط چونگ و لسی مویا (ChongLsimoya,2007) انجام شد،رابطه بین ویژگیهای حاکمیت شرکتی و سطح افشا به صورت زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1-اندازه هیئت:آلشی میری (Alshimmiri,2004) استدلال نمود که هیئتهای بزرگ شامل مدیرانی با مهارتها و تجربیات گوناگون میتوانند کارایی انتقال اطلاعات را بهبود بخشند.
معمولا در هیئتی که دارای نسبت بزرگی از مدیران غیر اجرایی است،میتوان تصویر مثبتی از استقلال و مسئولیت پاسخگویی را به سهامداران پیشبینی نمود و اطمینان به رعایت مصوبات حاکمیت شرکتی افزایش مییابد(دیدمن،0002)؛بنابراین فرض میشود که بین استقلال هیئت و افشای حاکمیت شرکتی ارتباط مثبت وجود دارد.
شفافیت راهبردی به صورت زیر تعریف میشود: "توانایی شرکتها جهت علامتدهی یا فراهم نمودن اطلاعات کافی،مربوط،به موقع و اثربخشی برای سرمایهگذاران،اعتباردهندگان و سایر افراد ذی نفع مانند سیاستمداران،به گونهای که با ایجاد انگیزه در مدیران یا محدود کردن آنها،منجر به تامین منافع ذی نفع شرکتی گردد."