چکیده:
سخن در زبان ادبا و اهل ذوق اگرچه عطیهی آسمانی توصیف شده،اما حقیقت این است که ارزش سخن در مقام عمل سنجیده میشود چنانکه در کلام الله مجید نیز خداوند انسانها را بر زبان آوردن سخنانی که زمینهی عمل در آنها نیست برحذر داشته است. نویسنده با عنایت به این مهم کوشیده است رابطهی سخن و عمل یا قول و فعل را در ادب فارسی باز کاود و بیان کند.
خلاصه ماشینی:
"» (خواجه نصیر الدین طوسی 9631،243) هماهنگی گفتار و کردار از نظر ناصر خسرو،نتایجی ارزشمند به همراه دارد از جمله این که سبب رستگاری و نجات انسان خواهد بود و او را از هواهای نفسانی دور خواهد کرد زیرا سخنانی کهزادهی هوا و هوس است کمتر ارزش به کار بستن،پیدا میکند: قول و عمل چون به هم آمد بدانک رسته شوی از تن غدار خویش (ناصر خسرو 5631،ص 871) بیاموز گفتار و کردار خوب که ت آن هر دو بنیاد نیک اختری است (ناصر خسرو 5631،ص 011) بر گفتهی من کار کن ای خواجه ازیراک کردار بیایدت،بر اندازهی گفتار (نا خسرو 5631،ص 083) از نظر او،عمل کردن مؤید راستی قول است و محکی است که میتوان بدان وسیله،گفتهها را سنجید و ارزیابی کرد: با عمل مر قول خود را راست دار اینچنان باید که باشد آنچنین (ناصر خسرو 5631،ص 091) او عمل را آنقدر با اهمیت میداند که گفتار بدون کردار را حتی اگر آکنده از حکمت باشد به سکههای ناسره وتقلبی مانند میکند که ارج و رواجی ندارند: درختت گر ز حکمت بار دارد به گفتاری آی و بار خویش میبار اگر شیرین و پرمغز است بارت تو را خوب است چون گفتار،کردار وگر گفتار بیکرداری داری چو زر اندود دیناری به دیدار (ناصر خسرو 5631،ص 81) وی مستمعان بیعمل را نیز به ستورانی تشبیه میکند که از خرد و معرفت بیبهرهاند و اهل اسرار نیستند: اهل سر خدای مردانند این ستوران نه اهل اسرارند گر به خروار بشنوند سخن به گه کار کرد،خروارند (ناصر خسرو 5631،ص 474) پروین اعتصامی که حکیم ناصر خسرو را پیشوای خود در سخنوری قرار داده است،با همان استواری از علم توأم با عمل سخن میگوید: گفتهی بیعملت چو باد هواست ابره را محکی ز آستر است هیچگه شمع بیفتیله نسوخت تا عمل نیست،علم،بیاثر است (پروین اعتصامی 3631،ص 68) پروین ژرفبین،به این حقیقت واقف است که مردم باید با اعمالشان ارزیابی شوند چرا که گفتار بیکردار هیچ نفعی به کسی نخواهد رساند: با سخن خود را نمیبایست باخت خلق را از کارشان باید شناخت (پروین اعتصامی 3631،ص 722) آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار از گفتهی ناکردهی بیهوده چه حاصل؟ کردار نکو کن که نه سودی است ز گفتار آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت روز عمل و مزد بود کار تو دشوار (پروین اعتصامی 3631،ص 621) در اشعار پروین گاه لحن سخن سعدی،«به عمل کار برآید به سخندانی نیست»."