چکیده:
قلم ابزار نوشتار است،سخن رهآورد آمد و شد قلم مشیت الهی بر لوح هستی؛بدین سبب است که خداوند متعال بدان سوگند یاد کرده است:«ن و القلم و ما یسطرون»(قلم1/)بنابراین نه تنها آنچه در باب ارج و اعتبار سخن گفتهاند در باب قلم مصداق دارد بلکه حتی گاه نوشتن را از گفتن مهمتر دانسته،در فضیلت قلم داد سخن دادهاند. اگرچه در ادب فارسی بیشتر از مناظرات مربوط به شمشیر و قلم-که دوام و قوام جهان بدان مربوط است-یاد شده است اما همواره اهل قلم را بر اهل سیوف فضیلت نهادهاند که پاسداران حریم معنوی جامعه بشری هستند. نگارنده در این مقاله از دریچهی سخن به اهمیت قلم پرداخته،پیوستگی و تعامل سخن و قلم را در ادب فارسی بیان نموده است.
خلاصه ماشینی:
"»(محمد جعفر یاحقی،32/7631) سعدی،پرورش دو گروه اهل رزم و اهل قلم را برای بقای ملک و پادشاهی ضروری میشمرد و به پادشاه توصیه میکند: دو تنپرور ای شاه کشور گشای یکی اهل رزم و دگر اهل رای ز نامآوران گوی دولت برند که دانا و شمشیرزن پرورند هر آن کاو قلم را نورزید و تیغ بر او گر بمیرد مگو ای دریغ قلمزن نکودار و شمشیر زن نه مطرب که مردی نیاید ز زن (سعدی،004/0231-204) فرخی سیستانی نیز قوام ملک و پادشاهی را وابسته به قلم و شمشیر میداند: ملوک را قلم و تیغ برترین سپهست بترسد از قلم و تیغ،شیر شرزهی نر بنای ملک به تیغ و قلم کنند قوی بدین دو چیز بود ملک را شکوه و خطر همه شهان و بزرگان و خسروان جهان بدین دو چیز جهان را گرفته سرتاسر گهی ز نوک قلم گنج کن ز خواسته پر گهی به تیغ زمین کن ز خون دشمنتر (فرخی سیستانی،811/5331) وی در همین فضیلت قلم و برتری آن بر شمشیر را با ذکر دلیل،یادآور شده است: نیامد آنچه ز نوک قلم پدید آمد ز تیغ و خنجر افراسیاب و رستم زر قلم به ساعتی آن کارها تواند کرد که عاجز آید از آن کارها قضا و قدر قلم بود که ز جایی به تو سخن گوید که مرغ اگر زبرش بگذرد،بریزد پر ملوک را گه و بیگاه پیش دشمن خویش قلم به منزلت لشکری بود بیمر بسا سپاه گرانا که پی سپار شدند ز جنبش قلمی تار و مار شدند (همانجا،811) اهمیت فوق العادهی نوشتههای حکومتی و فرمان پادشاهان و نقش آن در سرنوشت کشور و جامعه چنان است که باعث شده بیهقی که عمر خویش را صرف چنین کاری کرده،درک اهمیت خطیر آن را برای همگان میسر نداند:«و لکن این نمط که از تخت ملوک به تخت ملوک باید نبشت، دیگر است و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند پهنای کار چیست."