چکیده:
در این مقاله،موسیقی شعر فروغ فرخزاد،با نگاهی سبکشناسانه مورد بررسی قرار گرفته است.با توجه به اینکه طبیعی بودن،جزء مؤلفههای اساسی در همهء عناصر شعری اوست موسیقی نیز در بافتی کاملا طبیعی و حسی ارایه شده که در این نوشتار برجستگی و تمایز وزن شخصی(موسیقی بیرونی)شعر او و نیز به نقش قافیه و ردیف به عنوان ارکان موسیقی کناری و برجستگی خاص موسیقی درونی،علی الخصوص تکرار در همه سطوح، پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه طبیعی بودن،جزء مؤلفههای اساسی در همهء عناصر شعری اوست موسیقی نیز در بافتی کاملا طبیعی و حسی ارایه شده که در این نوشتار برجستگی و تمایز وزن شخصی(موسیقی بیرونی)شعر او و نیز به نقش قافیه و ردیف به عنوان ارکان موسیقی کناری و برجستگی خاص موسیقی درونی،علی الخصوص تکرار در همه سطوح، پرداخته شده است.
در دو دفتر تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد که فروغ کمکم به قالب خاص خود در شعر میرسد،نقش سنتی قافیه و ردیف از بین میرود و کارکرد واژگان تکرار شونده گاه هم وزن و واجآرایی که موضوعات بخش«موسیقی درونی»هستند پر رنگ میشود.
-ردیف آغازین: نکته مهم و قابل توجه دیگر در باب ردیف این است که ما در شعرهای خصوصا دفتر آخر او-ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد-با نوعی از تکرار کلمات مواجهیم و آن اشتراک در اولین کلمه ابتدایی هر سطر است،یعنی در یک شعر آغاز هرچند سطر با واژهء یکسانی است که میتوان آنها را«ردیف آغازین»نامید.
چنین کارکردی در تمام شعرهای این دفتر وجود دارد: تکرار«آن شب»: «انگار مادرم گریسته بود آن شب آن شب که من به درد رسیدم نطفه شکل گرفت آن شب که من عروس خوشههای اقاقی شدم آن شب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود»(ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد204/) البته همانطور که پیشتر اشاره شد،انواع تکرار و حتی اشکالی از این نوع خاص را میتوان در همهء دفترهای او سراغ گرفت اما در دفتر آخر او با توجه به نمود قالب شخصی فروغ کارکردی کاملا ردیف گونه یافته است."