چکیده:
برخی با عنایت به آیات و احادیثی که در ذم شعر و شاعری آمده است، به ویژه خواندن آن در مسجد و یا شب جمعه، آن را مکروه دانستند و بنابراین در صدد مخالفت با شعر و شاعری برآمدند. برخی نیز از آن تبری جسته و تنها به اشعار تعلیمی بسنده کردند، حال آنکه سرودن شعر از اصل حرام یا مکروه نبوده و اگر مدتی هم از آن جلوگیری شده، به سبب جریان شعر در بدگویی و غزلهای رکیک بوده است. تحقیق حاضر نشان میدهد شعر نه تنها در اسلام تقبیح نشده است، بلکه سیرة پیامبر(ص) و ائمه(ع) نشانگر این است که به شعر استناد و استدلال کردهاند. به طور مثال به فرمان نبی اکرم(ص) برای حسان بن ثابت در مسجد منبری نصب کرده بودند تا او از آن موضع در حضور آن حضرت، مشرکان را هجو کند و پیامبر در حق او میفرمود: «اللهم ایده بروحالقدس». آن حضرت آن قدر برای شعر ارزش قایل بودند که مردم را به حفظ و ثبت و ضبط آن امر میفرمودند، چنان که آنها را به تعلیم و تعلم قرآن دستور میدادند و آن را یاری دین و جهاد در راه خداوند و تعالی دین میدانستند و میفرمودند: «لله کنوز تحت العرش مفاتیحه السنة الشعراء» (مدرس رضوی 1344 : 75)
خلاصه ماشینی:
"سنایی این حکم را در مورد اشعار خود صادق میداند و همة آنها را نتیجة عقل ناقص خود میداند و معتقد است کمال عقل در پیروی از شرع است و بدین ترتیب، ضمن تحقیر و نکوهش شعر، با خود عمد میکند که دیگر شعر نگوید: گر زیم بعد ازین نگویم من در جهان بیش و کم به نظم سخن (مدرس رضوی 1344 : 743) خاقانی نیز به تأسی از تعالیم الهی و لبیک به ندای آسمانی و تبری از اشعار دورة جاهلیت، میخواست در اشعار خود به مخالفان بگوید که ما شاعریم.
شاعری در نفس خود عیب نیست، مگر این که شاعر به جای پند و نصیحت و دفاع از حق، تملق نماید و زبان به دروغ و ناروا بیالاید، بنابراین از آیات 224 تا 227 سورة الشعراء (26) اقتباس کرده و میگوید: عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا که عمر پیشبها دادمش به شیربها مرا به منزل «الاالذین» فرود آور فروگشای ز من طمطراق «الشعراء» (خاقانی 1368 : 10) فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف نامآور در قرن ششم و آغاز قرن هفتم، نیز یکی از شاعرانی است که بارها در اشعار خود، به ویژه در مثنویهای مصیبتنامه و منطقالطیر و الهینامه دربارة شعر و شاعری، بهطورکلی، و شاعری خود، به ویژه، سخن گفته است."