خلاصه ماشینی:
"فردوسی در دنبالهء سخنانش میگوید: مگر خود درنگم نباشد بسی بباید سپردن به دیگر کسی و دیگر که گنجم وفادار نیست همین رنج را کس خریدار نیست در فردوسی این هراس دیده میشود که مبادا او هم مثل دقیقی عمر زیادی نکند و کار ناتمام بماند چون در سن 40 سالگی شروع به نظم شاهنامه میکند،آن هم با آن حجم،روشن است که در خود این امید را نداشته که آیا میتواند این کتاب را تمام کند و یا بعد از 2000 بیت جان به جان آفرین تسلیم خواهد کرد؟و آیا این رنجی که بر سر کتاب میکشد خریداری دارید یا خیر؟ وقتی من به این قسمت کار رسیدم متوجهء هراس و ترس خودم شدم که از آغاز کار تصحیح شاهنامه ترسی ناخودآگاه در من وجود داشت که نتوانم کار را به پایان برسانم،چون در آن موقع بیش از 40 سال داشتم و 10 سال را بر سر نسخهها گذارنده بودم و میخواستم کار شاهنامه را با یک برنامه بسیار سنگین شروع کنم."