خلاصه ماشینی:
"چه شد که به جدایی کشید؟ ماهرویان:حمید مؤمنی در کتاب شورش نه قدمهای سنجیده در راه انقلاب که ردیهایست بر کتاب شورش یا انقلاب شعاعیان مینویسد:«کتاب شورش چنانکه از ظاهر آن برمیآید،کتابی است در نفی لنینیزم و انقلاب اکتبر و همچنین نفی ضمنی تمام (به تصویر صفحه مراجعه شود) هوشنگ ماهرویان انقلابهای سوسیالیستی دیگر که تاکنون به وقوع پیوسته است.
مطلب دیگر اینکه اگر آقای شاکری در آن سالهای استبداد شاهنشاهی آثار شعاعیان را چاپ کردهاند که کار بسیار خوبی هم کردهاند دلیل نمیشود که او را از آن خود بدانند،و نباید توقع داشته باشند که اگر خواستیم کاری از او یا راجع به او چاپ کنیم باید از ایشان اجازه بگیریم.
شعاعیان به چنان روششناسی دست یافته بود که او را ویژه و استثنایی میکرد در جایی از نامهء ششم در دفاع از خود به حمید اشرف مینویسد: «صفات مجرد را نمیتوان به پدیدههای مشخص نسبت داد،مگر اینکه مثالهای مشخصی از آن صفات را در آن پدیده آشکارا نشان داد.
آیا باید به دنبال مقصر گشت؟آیا مقصر تفکر مسلحانهای بود که در دههء چهل و پنجاه به کشور ما آمد و پیوندی نامیمون با سنن تروریستی تاریخی ما یافت؟یا استبداد محمد رضا شاهی بود که به هیچ مخالفتی مجال ابراز وجود نمیداد؟ به هر شکل اگر از دور با نوشتههای شعاعیان برخورد کنیم و نخواهیم همچون آقای دکتر شاکری اسطوره بسازیم توان نقد او را هم مییابیم.
اگر با دقت به جداولی که در کتاب مورد بحث چاپ شده است نگاه کنیم این جدا شدن از خود و به خود به دقت نگریستن را در آنها میبینیم."