چکیده:
هر روز بهنحو فزایندهای به پیچیدگی عملکرد و ارتباطات بنگاهها با ذی نفعان آنان شامل مشتریان،سهامداران،مدیران،کارکنان،تأمینکنندگان،نهادهای دولتی،اقتصادی و اجتماعی و جامعه افزوده میشود.ارزیابی عملکرد و وضعیت موجود سازمان و شناسایی زمینههای بهبود برای بقا در محیطی که هر روزه بیشتر رقابتی شود نیاز به چارچوبی سامانیافته دارد که بتواند عوامل گوناگون در ارتباطی پویا،مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و مستمرا آن را با شرایط محیطی بسنجد.در آغاز قرن بیستم به نظر میرسید که بازرسی محصولات و کسب اطمینان از کیفیت و انطباق ویژگی محصول با مشخصات موردنظر برای پیروزی در عرصه رقابت کافی است.پس از جنگ جهانی دوم،توسعه نظام و روشهای پیچیده کنترل کیفیت،سطح متعالی و پیچیدهتری از ابزارهای مدیریتی را عرضه نمود،ولی به زودی افزایش رقابت در بازارها نشان داد که نیاز به ابزارهای کارآمدتری است که در پاسخ به این نیاز،نظامهای تضمین کیفیت و سپس مدیریت کیفیت و استانداردهای جهانی متناسب با آن پدیدار شد.مدیریت فراگیر کیفیت مرحله پیشرفتهتری از تلاشهای بشری در این حوزه بهشمار میآید و پیچیدهترین ابزاری است که از تکامل تلاشهای مختلف در حوزه مدیریت و ارتقا بهرهوری به وجود آمده است.1 مدلهای تعالی سازمانی از یکسو چارچوبی برای ارزیابی و سنجش عملکرد و وضعیت امروز و شناسایی زمینههای بهبود و تعالی سازمان است و از سوی دیگر نقشه و راهنمای عمل سازمانها برای پرداختن به تمامی عوامل مؤثر،یافتن نقاط قوت و زمینههای بهبود است.این مدلها امکان شناسایی بهترین و موفقترین تجارب را فراهم ساخته و راههایی مؤثر برای انتقال این تجارب و تسری آنها در سازمانهای دیگر را به وجود میآورند.بدین ترتیب بستر مناسب جهت ارتقای توان مدیریتی در سطح جامعه و کارآمدی عمومی تحقق مییابد.نگاهی به ارزشها و مفاهیم بنیادین مدل تعالی سازمانی در ایران که برگرفته از تلاشها و تجارب اروپایی متحد است،نشان میدهد که اساس و کلیدیترین مفاهیم کسب و کار در این مدل مورد توجه قرار گرفته است. (شکل 1-1) (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار 1-1-چرخه مدل تعالی سازمانی مدلهای تعالی سازمانی پاسخهای مناسبی به این پرسشها میدهند.سازمان برتر چگونه سازمانی است؟چه اهداف و مفاهیمی را پیگیری میکند؟چه چشماندازی دارد و آینده را چگونه میخواهد؟چه ارزشهایی بر رفتار آن حاکم است و چه معیارهایی برای سنجش در اختیار دارد؟هریک از مفاهیم فوق میتواند دریچههای متعددی برای تحول اساسی در سازمانها و ارتقای عملکرد آنها بگشاید.در یک نگاه کلی میتوان دریافت که تعالی در این مدلها در پس دستیابی به نتایجی است که رضایت تمامی ذی نفعان سازمان را برآورده نموده و ارزشهای مطلوب برای آنان ایجاد نماید.تمرکز را بر شناسایی و تأمین نیازهای مشتریان قرار میدهد،بر رهبری دوراندیشانه و الهامبخش و همراه با ثبات در مقاصد تأکید میکند و آن را امری حیاتی برای همسویی سازمان بر مبنای چشماندازی روشن مشتمل بر اهداف مشخص و ارزشهای متعالی و فراگیر میشناسد،به ایجاد مدیریت مؤثری از طریق مجموعهای از نظامها و فرایندها و متکی به واقعیتها تأکید میکند.هرچند همگان در اهمیت کلیدی منابع انسانی داد سخن میدهند،ولی این مدلها در پی حد اکثر نمودن مشارکت فعال و مؤثر کارکنان در راهبری سازمان است.5به چالش کشیدن وضع موجود و توسعه خلاقیتها و ایجاد سازمانی یادگیرنده را مطرح میسازد.به این واقعیت میپردازد که تعالی در جهانی که روبه یکپارچگی بازارها بدون توسعه و حفظ همکاری برای خلق ارزش افزوده بیشتر است، ممکن و میسر نیست و بر مسئولیت اجتماعی سازمان به عنوان راز ماندگاری تأکید میکند.این مفاهیم در بیشتر بحثهای مدیریتی مطرح میگردد،ولی بدون در دست داشتن معیارهای مشخص و منطقی و کارا برای امتیازدهی و بدون تأکید بر نتایج نمیتوان انتظار داشت که به کار بستن این رهنمودها به ارتقای عملکرد سازمانها منجر گردد و این گلایهای است که مدیران بنگاهها همواره در ارتباط با مباحث مدیریتی مطرح میسازند. برتری و کارآمدی مدلهای تعالی سازمانی در معیارهای ارزیابی آن قرار دارد.3 عملکرد مطلوب صنعت در گرو موفقیت عملکرد بنگاههای صنعتی است و عملکرد بنگاههای صنعتی نیز،تحت تأثیر دو گروه عوامل بیرونی و درونی قرار دارد که لازم است هرکدام در جای خود مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.هرچند مدیران بنگاهها میتوانند به میزان محدود،بر عوامل بیرونی تأثیرگذار باشند،اما آنچه بیشتر در اختیار آنها قرار دارد،عوامل درونی است.علاوه بر این،اگر همه عوامل بیرونی مناسب باشند،اما سازمان از درون دارای ضعف باشد،باز نمیتواند عملکرد مناسبی از خود نشان دهد.از اینرو ضروری است که مدیران بنگاهها،تصویری از نقاط ضعف عمده مجموعه تحت پوشش خود در دست داشته باشند،تا براساس آن و نیز با اطلاع از جهتگیری اصلی استراتژی توسعه صنعتی که بر محور رقابتپذیری است و از بیرون بر عملکرد بنگاه تأثیر میگذارد،بتوانند به رفع نقاط ضعیف بپردازند.برای این که این تصویر توسط خود بنگاه ایجاد شود و بینش و بصیرت سازمانی را به همراه داشته باشد،نیاز به یک مدل خودارزیابی است.امروزه با توجه به تجارب شرکتهای موفق و نظریات اندیشمندان، مدلهای مختلفی برای خودارزیابی،عارضهیابی و نیل به تعالی سازمانی ارائه شده است.استفاده از این مدلها که به عنوان مدلهای سرآمدی و یا تعالی سازمانی شناخته میشوند به عنوان چارچوبی برای تهیه موردنظر،نه تنها در مقیاس کلان به تیم مدیریت بینش لازم را اعطا میکند،بلکه برای افراد درون سازمان نیز نقشهای با جزییات کامل فراهم میکند تا آنها نیز در مسیر تعالی،نقش خود را به موقع و بهنحو درست ایفا کنند،به عبارت دیگر،ارزیابی همانند آینه،آنچه را که واقعا وجود دارد نشان میدهد. در نتیجه،بهطور کلی موارد زیر به عنوان مجموعه خط مشیهایی است که در مقیاس بنگاه میتواند منجر به تحقق هدف رقابتپذیری شود.
خلاصه ماشینی:
"ساخته و راههایی مؤثر برای انتقال این تجارب و تسری آنها در سازمانهای دیگر را به
اساس و کلیدیترین مفاهیم کسب و کار در این مدل مورد توجه قرار گرفته است.
دریافت که تعالی در این مدلها در پس دستیابی به نتایجی است که رضایت تمامی ذی نفعان سازمان را برآورده نموده و ارزشهای مطلوب برای آنان ایجاد نماید.
استانداردهای ایزو 0009 را ایفا میکنند با این تفاوت که استانداردهای ایزو 0009 به صورت یک مدل اجرایی بوده درحالیکه مدلهای موردنظر(همانند (EFQM
مدل تعالی سازمانی چارچوبی روشمند برای ارزیابی عملکرد سازمانها در دو حوزه
مدل عبارت است از نقاط قوت سازمان و زمینههای قابل بهبود آنکه برای دستیابی به
این رهبران،سایر رهبران سازمان را متحد کرده و آنها را برای به حرکت
تعالی،توسعه و حفظ همکاریهایی است که برای سازمان ارزش افزوده ایجاد میکند.
میکند و تلاش برای درک و پاسخگویی به انتظارات ذی نفعان سازمان در جامعه است.
این سازمانها به گونهای به کارکنان خود توجه کرده،ارتباط برقرار ساخته و آنها را
سازمانهای متعالی بهطور فراگیر نتایج مهم مرتبط با جامعه را اندازهگیری کرده و به آنها
پیشبینی و بهبود عملکرد سازمان و پیشبینی ادراکات جامعه به کار گرفته میشوند.
الف)دستاوردهای کلیدی این شاخصها،نتایج کلیدی برنامهریزی شده سازمان هستند که وابسته به اهداف
این عنصر آنچه را که سازمان برای اجرا،برنامهریزی نموده است به همراه علت انجام آن
این اجرابا روشی مناسب برای سازمان و رویکرد اتخاذ شده انجام میپذیرد.
این عنصر آنچه را که سازمان به منظور بازنگری،بهبود و اجرای رویکردهای خود به اجرا درمیآورد،پوشش میدهد."