خلاصه ماشینی:
"دو مثال زیر که اولی اثری استعاری و دومی اثری مجاز مرسلی است،میتوانند به فهم نکات بالا کمک کنند: ای جرعه نوش مجلس جم سینه پاکدار کائینهای است جام جهان بین که آه از او *** آئینهای طلب کن تا روی خودببینی وز حسن خود بماند انگشت در دهانت در مثال نخست،از حافظ،واژههای«جرعه نوش»،«مجلس جم»،«سینه پاکداشتن»،«آئینه»، «جام جهانبین»و«آه»هر کدام با واژههایی دیگر در امتداد محور جانشینی،همارزند، واژههایی که خود ضرورتا در شعر ظاهر نشدهاند؛ولی به اعتبار همین هم ارزی همگی از محور جانشینی برگزیده شده و بر محور همنشینی فرافکنده شدهاند.
باری،تکرار کنیم که نقش این نوع ادبیات،بیش و پیش از همه،همان آفرینشگری و نوآوری است؛نقش فراتر رفتن از مرزهای بسته فرهنگ جامعه سنتی است؛و فراهم آوردن فضاهایی که فرد آدمی بتواند در آنها،و در نبود آزادی در جامعه،به رهایی در عالمی دیگر برسد؛عالمی جدا از همین عالم؛و درست از همینرو است که این نوع سوم ادبیات بیش از انواع دیگر با مخالفتها و تهمتها و نکوهشها و تعزیرهای فرهنگ جامعه سنتی و نهادهایی روبهرو میشود که پاسداری از نظامهای ارزشی در عهده آنها است؛نیز درست از همین جهات است که این نوع سوم ادبیات بیش از هر دو نوع دیگر به سوی استعاره میگراید؛بدان امید که شخص بتواند در هزار توی پرابهام و پرایهام شعر استعاری و در هزار خم فرافکنیهای مختص استعاره و در لابهلای معناهای محدود نشدهای که هر یک به حوزه معنایی دیگری تعلق دارند، از گزند فرهنگ و جامعه سنتی مصون بماند."