چکیده:
سرزمین هندوستان در طول تاریخ،اغلب مورد تهاجم قرار گرفته و درهای هندوستان به روی مهاجمان مختلفی باز بوده است.بهطور کلی هندوستان،بیش از پنج قرن(از اواخر دوازدهم تا اوایل قرن هجدهم میلادی)زیر نفوذ حاکمان مسلمان قرار داشت بدین روی که سلسله ترکان غوری در سه قرن و پس از آن سلسله مغولان تیموری(گورکانیان)بیش از دو قرن،حاکم هندوستان بودهاند.همچنین در این دوره از یکسو امپراتوری عثمانی و از سوی دیگر دولت صفویه بر بخشهایی از سرزمینهای اسلامی حکومت میکردند و حوادث دنیای اسلام و از جمله هند نیز با این دولتها گره خورده بود سرانجام هند نیز مانند برخی سرزمینها به اشغال غربیان درآمد و از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی زیر سلطه انگلستان قرار گزفت.این نوشتار درصدد بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی هند در دوره بابریان و پادشاهان آن میباشد.
خلاصه ماشینی:
"همایون دوباره آماده جنگ گشت و در سال 947 قمری/1540 میلادی در«کانوج»با سپاه شیرشاه درگیر شد و دوباره شکست خورد و برای نجات جان خویش،مجبور گردید تا تاجوتخت را به حریف فاتح خود واگذار نماید؛ ولی چون برادرش کامران او را به قلمرو خویش پناه نمیداد،به طرف سند فرار کرد.
در روز دوشنبه هشتم جمادی الثانی سال 1037 قمری/1628 میلادی در آگره بر تخت سلطنت نشست و امپراتوری را با عنوان شاه جهان اعلام نمود و رقبای خود را به قتل رساند.
در این زمان،سلطنت مغول از لحاظ فرهنگ،تمدن و مملکتداری به اوج خودش رسید و علم و صنعت در آن پیشرفت زیادی کرد؛بهویژه صنایع ظریفه دوره صفوی ایران در دربار سلاطین مغول هندوستان مانند همایون،اکبرشاه،جهانگیر و شاه جهان رایج بود.
3 امپراتوری مغول بعد از اورنگ زیب به خظر افتاد و بر تخت جانشینی اختلافاتی به وجود آمد و امپراتوری تجزیه گردید و هر منطقه مستقل شد و تخت حکومت نوابها درآمد و مغولها عظمت و اقتدار خود را از دست دادند؛4به ویژه در روزگار دوازدهمین پادشاه سلسله مغولان یعنی محمدشاه بود که نادرشاه،فرمانروای ایران به هند لشکر کشید.
سلطنت مغول در فرهنگ،تمدن، مملکتداری به اوج خود رسید و علم و صنعت نیز به پیشرفت زیادی دست یافت؛3به ویژه صنایع ظریفه دوره صفوی ایران در دربار سلاطین مغول هندوستان مانند همایون، اکبرشاه،جهانگیر شاه جهان رایج بود و بهطور کلی،پادشاهان از زمانهای قدیم،هنر ایرانی را در هندوستان نگهداری میکردند."