چکیده:
آقای غنینژاد در این گفتگو به
نقد عملکرد روشنفکران ایران میپردازد و
نقطه مهم ضعف آنان را شناخت مغلوط و
ناقص از مؤلفههای فرهنگ مدرن و بویژه
نداشتن مبنای نظری در اقتصاد دانسته است.
وی اقتصاد آزاد را تنها راه حل مشکلات
اقتصادی کشور میداند و معتقد است در
حالیکه روشنفکران ما تفسیری سوسیالیستی
از مدرنیته داشتهاند؛ باید تفسیری فردگرایانه
از مدرنیته داشته باشیم. برای توسعه، غیر از
اقتصاد آزاد مدلی نمیتوان داشت؛ البته باید
به شرایط محلی هم توجه کرد.
خلاصه ماشینی:
"ایران، 25/5/79 چکیده: آقای غنینژاد در این گفتگو به نقد عملکرد روشنفکران ایران میپردازد و نقطه مهم ضعف آنان را شناخت مغلوط و ناقص از مؤلفههای فرهنگ مدرن و بویژه نداشتن مبنای نظری در اقتصاد دانسته است.
وی اقتصاد آزاد را تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور میداند و معتقد است در حالیکه روشنفکران ما تفسیری سوسیالیستی از مدرنیته داشتهاند؛ باید تفسیری فردگرایانه از مدرنیته داشته باشیم.
گرچه در ادبیات دینی بر مسأله تجارت، بهرهوری اقتصادی و کار و سرمایه مولد تأکید شده است، لیک جایجای قرآن و سنت همواره بر ابزاری بودن تجارت و اقتصاد و مبتنی بودن آن بر ارزشهای والای انسانی و نادرستی تجارت در صورت ناسازگاری با ارزشهای اخلاقی و دینی تأکید شده تا آنجا که دانستن فقه پیش از تجارت را واجب، یا دستکم ممدوح دانستهاند؛ در حالیکه تجارتی که آقای غنینژاد آن را اساس جامعه مدرن میداند، بر هر ارزشی مقدم است و در مقام تزاحم با ارزشهای اخلاقی و دینی آنها را کنار میگذارد.
همچنین روشن نیست که تلقی ایشان از سنت و ارزشهای سنتی چیست که آنها را ب ارزشهای اقتصاد آزاد مانند فردگرایی و آزادی غربی در تضاد نمیدانند.
اساسا مگر جز از طریق توزیع عادلانه امکانات، فرصتها و مناصب میتوان به عدالت اجتماعی دست یافت؟ البته تردیدی نیست که عدالت اجتماعی در اندیشه غرب تفاوتهایی با نظرگاه اسلامی دارد، اما به کدامین دلیل میتوان اسلام را از نظریه عدالت اجتماعی خالی دانست؟ عجیب است که ایشان اقتصاد نوین سرمایهداری را با سنت اسلامی همساز میبیند، اما عدالت اجتماعی نوین را با اسلام ناسازگار میداند!!"