خلاصه ماشینی:
"ایالات متحده آمریکا به منظور اعمال نفوذ خود در منطقه دریای خزر به سرمایه بخش خصوصی خود امید بسته و در سالهای اخیر در طرحهای مربوط به بهرهبرداری از منابع نفتی آسیای مرکزی میلیاردها دلار سرمایهگذاری کرده است.
سیاست ایالات متحده در مورد نفت دریای خزر مبتنی بر این اعتقاد اشتباه بوده که منابع نفتی واقع در قسمت ساحلی و خشکی دریای خزر متعلق به کشورهای آسیای مرکزی- (1).
حکومت آمریکا به واسطهء باور تخمینهای کلان از میزان ذخایر نفت و گاز دریای خزر،با کشورهای نوبنیاد آسیای مرکزی روابط نزدیک دارد،درحالیکه این کشورها با نهادهای بیتجربه،آشوب شهری و تنش نژادی روبهرو هستند.
یک پایهء اساسی سیاست ایالات متحده در این منطقه،محروم کردن و دور نگهداشتن ایران از ایفای نقش در توسعه منابع نفت و گاز کشورهای همسایهء خود بوده است.
بهویژه،سیاست آمریکا بر این بوده تا از فعالیتهای ایران در جهت فراهم نمودن خطوط لوله برای صدور نفت تولید شده در جمهوریهای آسیای مرکزی به دیگر نقاط جهان، جلوگیری نماید.
در شرایط عادی و طبیعی،ایران میتواند بخشی از نفت تولید شده توسط همسایگانش را برای تأمین نیازهای خود در شمال،در قبال نفتی که به نیابت از سوی جمهوری آذربایجان،قزاقستان یا ترکمنستان در خلیجفارس تحویل میدهد دریافت کند.
چه کسی بهای آن را خواهد پرداخت؟بعد دیگر سیاست نفتی ایالات متحده در منطقه عبارت از منع شرکتهای آمریکایی از سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران است.
این امر،آنطورکه ایالات متحده تصریح مینماید،برای ضعیف نمودن اقتصاد ایران از طریق محدود کردن درآمدهای نفتی این کشور و استفاده از زمان به منظور توسعهء منابع نفتی در منطقه دریای خزر صورت میگیرد."