"همچنین مدینهی فاضلهی افلاطونی، متأثر از تفکر انسانشناختی اوست: اگر «جامعه چیزی نیست جز شخصی که با حروف بزرگ نوشته شده است» و اگر کمال آدمی در تسلط عقل بر قوای شهوانی و احساسات اوست، پس بهترین نوع حکومت، حکومت فیلسوفان است.
آنان با تفکر عمیق و رشد یافتهی خود امور حکومتی را تدبیر میکنند و به اهداف عالی حکومت ـ تشخیص مصالح عمومی و انتخاب بهترین راه برای نیل به آن مصالح همگانی ـ جامهی عمل میپوشانند.
سلامت جسمانی، از سویی، برای انجام امور حکومت، که مستلزم تلاش خستگیناپذیر است، لازم است و، از سوی دیگر، شرط سلامت نفسانی است.
2. تفکر عمیق برای تدبیر امور حکومتی.
اما در سالهای پایانی عمر، افلاطون پیر، به دلیل فروکش کردن شور و شوق جوانی، دیگر جویای سعادت نیست.
همچنین به دلیل انتقادات سخت شاگرد سرکش خود، ارسطو، در مییابد که ساختن آرمانشهر، در دنیایی که قدرت شمشیر و افکار عمومی سخن اول را میگوید، جز سرودن شعری زیبا، اما دردسرآفرین، نیست."