"اما «مرحله جدید جهانیشدن» که در قرن بیستم رخ نموده است، با سطح بسیار بالاتری از منازعات و تناقضها مواجه است: از نظر فنآوری، مرحله نوین جهانیشدن به نقطهای رسیده است که در عمل، برای گسترش فعالیتهای اقتصادی بر روی کره زمین جایی باقی نمانده است؛ از نظر اقتصادی، تقسیم نیروی کار و لزوم همکاری میان نیروها افزایش یافته است؛ ارتباطات شکلی جهانی به خود گرفته است و همزمان با آن، فرآیند تمرکز و بینالمللی شدن مالکیت بر ابزار تولید، در راه است.
یکی از آثار بارز این وضعیت، افزایش مسائل پیچیده و پردامنه جهانی است؛ مسائلی که نمیتواند به وسیله یکیک دولتها و مؤسسههای منطقهای حل شود و برای حل آنها مشارکت همه انسانها لازم است.
بنابراین همزمان با ایجاد نیاز عینی برای یکپارچگی جهان توسط مراکز سیاسی و اقتصادی، امکانات آن نیز بهوجود آمده است."