"کشف عظمتهای انسان و بازگشت به کرامت انسانی نیز از نشانههای بارز این دوره است؛ چنانکه متفکرانی مانند فوکو معتقدند: انسان، اختراع جدید تمدن غربی از سده شانزدهم به بعد است.
برخی از مورخان اروپایی سعی در اثبات این نکته کردهاند که رنسانس اروپایی خود، به رنسانسی متکی است که پیش از آن، در عالم اسلام رخ داده بود که میتوان از ایشان آدام متز را نام برد که از رنسانس سده چهارم هجری (دهم میلادی) عالم اسلام سخن میگوید.
تمام کوشش متفکران مسلمان بر آن بوده است که نشان دهند اسلام میتواند با جهان پیشرونده و علم و حکمت و فرهنگ، سازگار باشد.
پرسش مهمی که پیش روی ماست، این است که روشنفکران مسلمان تا چه حد میتوانند استعدادهای بالقوهای را که در اسلام نهفته است، استخراج کنند، آنها را بپرورانند و اندیشه کلامی جدیدی پدید آورند که نشان دهد اسلام با جهان جدید سازگار است و برای انسان جدید، سخنها دارد."