"تحولی که به تدریج در پیشفرضهای علمی حاصل شده است، نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی را پررنگتر کرده و جامعهشناسی علم را، که دیگر نرمافزار تولید علم و فنآوری را رقم میزند، به لحاظ محتوایی، دستخوش تغییر کرده است.
با به مبانی متافیزیکی علم، مقتضی است که کانونهای فرهنگی منتقد، اعم از حوزوی و دانشگاهی، ضمن اشراف بر مبانی موجود، به نقد و ارزیابی آنها پرداخته و با نگاه فلسفی جامعتر و معرفتی هماهنگ، مبانی جایگزین را تعریف و در اختیار فعالیتها و تحقیقات علمی دانشگاهی قرار دهند.
از ابزارها و مکانیزمهای نرمافزاری دیگر رشد علم، میتوان به استقلال و آزادی عمل دانشگاهیان و پرهیز از فرمگرایی (تقلید)، مشارکت نخبگان دانشگاهی در تصمیمگیریهای کلیدی دانشگاه و جامعه، جایگاه مناسب در سلسله مراتب اقتصادی، اجتماعی و احساس تعلق ملی و فرهنگی اشاره کرد."