چکیده:
توجه به جایگاه و سیمای زن در ادبیات از ضرورت های عصر ماست. ادبیات آیینه اجتماع است و متاسفانه می توان گفت این آیینه تاکنون تصویر زیبایی از زن به نمایش نگذاشته است. هرچند بر این حکم می توان موارد استثناء را یاد کرد. اما به هرحال اغلب نگرش ها و نمودها منفی و نازیبا بوده است. موضوع مقاله حاضر بررسی نمودها و جلوه های زن در مجموعه حکایت ها و داستان های قرن ششم تا دهم هجری است. جامعه آماری انتخاب شده شامل کتاب های طوطی نامه، سندبادنامه، کلیله و دمنه، جوامع الحکایات، سمک عیار، بختیارنامه، مرزبان نامه، گلستان، بهارستان جامی و لطایف الطوایف است که چهار اثر نخست کتاب هایی هستند که ترجمه حکایت های هندی هستند و یا در آن سرزمین و تحت تاثیر فضای فکری آنان نوشته شده اند و آثار بعدی اصلا ایرانی هستند که گاه گاه جلوه هایی از آثار دسته نخست در آن ها هم دیده می شود. با توجه به اینکه در آیین هندو با زن ستیزی و مردسالاری رو به رو هستیم بسیاری از رسوم این آیین درباره زنان نشان از خوار داشت زن در این مکتب دارد. زنان در کتاب های قانون آیین هندو نازل ترین شان شخصیتی و اجتماعی را دارند و از حضور در فعالیت های اجتماعی و مذهبی محروم شده اند و چون ماخذ بعضی حکایت های پارسی، آثار کهن هندوان است، می توان این گونه نتیجه گرفت که آنچه از فرهنگ این مردم به ایران رسیده، زن ستیزی و پست انگاشتن زنان را به همراه داشته است. اما درباره دسته ای از حکایت ها و داستان های ادب فارسی که ریشه ایرانی دارند باید گفت در این آثار زن ستیزی وجود ندارد بلکه نگاه و نگرش در این آثار مردانه است. در داستان هایی چون بختیار نامه، سمک عیار، گلستان، بهارستان و لطایف الطوایف. زنان جنس دوم تلقی می شوند، ولی زن خوب فرمانبر پارسا ستایش می شود. در این نوع آثار حیله گری و مکاری زنان از آن نوع که در داستان های با ریشه هندی دیده می شود وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
جامعه آماری انتخاب شده شامل کتاب های طوطی نامه ، سندبادنامه ، کلیله و دمنه ، جوامع الحکایات ، سمک عیار، بختیارنامه ، مرزبان نامه ، گلستان ، بهارستان جامی و لطایف الطوایف است که چهار اثر نخست کتاب هایی هستند که ترجمه حکایت های هندی هستند و یا در آن سرزمین و تحت تأثیر فضای فکری آنان نوشته شده اند و آثار بعدی اصلا ایرانی هستند که گاه گاه جلوه هایی از آثار دسته نخست در آن ها هم دیده می شود.
دقـایقی ، نویسـنده کتـاب ، البتـه از اندیشـه هـای مردسالارانه و مرد مدار روزگار خود که برای زنان ارزشی قائل نبوده اند خالی نیست و در این کتاب که به نظر می رسد در اصل از چنین تفکراتی به دور بوده است فرهنگ عصر خود را وارد می کند و در رقابـت بـا کتـاب سندباد نامه که مسلما آن را دیده و از بعضی از ابیات و اشعار آن در کتاب سود برده است تلاش مـی کنـد تـا فصلی از اثر خود را به طرح بحث حیله های زنان اختصاص دهد.
از جمله هایی که در کتاب به چشم می خورد و در عصر وی رایج بـوده اسـت آوردن حدیث «دفن البنات من المکرمات » درباره دختر پادشاه است و در دنبال آن هم دو بیت زیر را از پی می آورد: اگر عقل داری به عشق بنات دل خویشتن را به شیطان مده بنات سماوی چو بر نعش ماند بنات زمین نیز بر نعش نه (بختیار نامه : ١٥) در جایی دیگر در فصل هشتم (بختیارنامه :١٨١) ملکه خود را به نقصان عقل منتسب می کند و می گویـد که به حکم نقصان عقل چنین کردم و چنین گفتم که کاملا روشن است که از اضافاتی است کـه محـرر بـه متن اصلی افزوده است .