چکیده:
این مقاله مقایسه گونهای میان شاهنامه و گرشاسبنامه است.دلایل برتری شاهنامه بر همگان آشکار است.اما با بررسی دقیق ابیات گرشاسبنامه و ویژگیهای آن،نمیتوان از ارزش ادبی این اثر،هرچند فروتر از شاهنامه است، چشم پوشید
خلاصه ماشینی:
"اما با بررسی دقیق ابیات گرشاسبنامه و ویژگیهای آن،نمیتوان از ارزش ادبی این اثر،هرچند فروتر از شاهنامه است، چشم پوشیدکلیدواژهها شاهنامه،گرشاسبنامه،تقلید،اغراق ابیات حماسی،ابیات رزمی ویدا رضایی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی بلاغت فردوسی با اسدی درخور مقایسه نیست.
زیرا فردوسی بهطوری مطابق مقام سخن رانده که مزیدی بر آن متصور نیست ولی اسدی،با همهی استادی و مهارت،بیرون از مقتضای حال و مقام هم،اشعاری ساخته و برای مثال نسبت شاه و امیر و عاشق و معشوق را باهم محفوظ نداشته و تطابق معانی و افکار را با خارج ملاحظه ننموده است.
برعکس،اسدی جز تنظیم داستان و سخنپردازی غایت و نتیجهای در نظر نگرفته است و گرشاسبنامه چون به مقصود منتهی نمیشود،خوانندهی آن چندان لذتی نمیبرد و شاید به همین جهت داستان گرشاسب متروک شده است اما کاخ نظمی که فردوسی پیافکنده از هیچ باد و باران گزند ندیده است.
اگر رستم،اسفندیار،سیاوش و یا سهراب میجنگیدند-گرچه نفس جنگیدن نیز برای آنان مهم است و این از شرایط یک اثر حماسی،رزمی است که قهرمانان عاشق مبارزهاند-ولی تنها برای خون ریختن،مثله کردن و کشتن نمیجنگند."