خلاصه ماشینی:
"حضور دیر هنگام تئاتر در امواج مدرنیته(1898 م)همزمان با تاثیر مضاعف آن،به دلیل امکان اجرای زنده و ارتباط بیواسطه با تماشاچی و نیز بازگشت این تاثیر،به ترک سریعتر چهارچوبههای پیش ساختهای این هنر،منجر گردید.
حتی اگر این گرایشات به شیوهای مدرن،حاصل نوعی گزینش گری از آبشخورهای متعدد و درآمیزی آن باشد و تمامیتی نو و مقطعی داشته باشد،سرباز زدن از فلسفه به عنوان تعمیمی اجتماعی نمیتوان فردیت هنرمند و فلسفهی فردی او را مخفی سازد.
در سیر حرکت ماهیت ژلهگون گرایشات مدرن، تئاتر ابزورد،نقطهی عطفی است که نوعی پایداری در برخی عقاید و آراء و تثبیت و تکرار آنها را در شکی تکثیر شده،نشان میدهد.
این اعتراف بدان است که داشتههای پیش از این همه از نوعی نیستند که بتوان آنها را در اتاقی گرد آورد،در به رویشان بست و به راه خود رفت."