چکیده:
دکتر محمد خوانساری،متولد 1300 ش./1921 م.در شهر اصفهان است.ایشان،علاوه بر استفاده از محضر استادان بنام علوم قدیم اصفهان،در طول دوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی اصفهان و دانشسرای عالی تهران،از محضر استادانی همچون مرحوم کتابی،همائی،مدری رضوی،رضازادهء شفق،بهار،اقبال آشتیانی، معین،مهدوی،سیاسی،صدیقی و بخصوص شیخ محمد حسین فاضل تونی بهرهمند گردید.پس از اخذ لیسانس لسفه و علوم تربیتی،ابتدا بهعنوان مسئول آزمایشگاه روانشناسی مشغول به کار شد و بعد در دانشگاه تهران به تدریس روانشناسی،عربی،فلسفه و منطق پرداخت.همچنین همزمان با تدریس،در رشتهء ادبیات فارسی نیز تحصیل کرد و ان را تا سطح دکترا ادامه داد.در سال 1337 ش./1958 م.برای تکمیل مطالعات خود به فرانسه رقت و با عالیترین درجه،دکترای خود را در منطق کلاسیک دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران،بهعنوان استاد روانشناسی و علوم تربیتی،ادبیات عرب و خصوصا منطق،به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت.از تألیفات وی،میتوان به فرهنگ اصطلاحات منطقی،منطق صوری،ترجمهء صوری،ترجمهء اییساغوجی فرفوریوس و مقولات ارسطوئی و نیز اصول تجزیه و ترکیب و صرف و نحو عربی اشاره کرد.گفتنی است که دکتر خوانساری،در سال 1385 ش./2006م.بهعنوان چهرهء برگزیدهء فرهنگستان زبان و ادب فارسی شناخته شد.
خلاصه ماشینی:
"آن وقت ما در سال اول دانشکده یک سری درسهایب مشترک داشتیم کهخ از همهء رشتهها در آن جمع میشدند؛رشتهء ادبیات بود،تاریخ و جغرافیا بود،فلسفه بود،باستانشناسی بود،زبانهای خارجی بود و همهء اینها رد یک کلاس جمع میشدند و استاددر یک سالن بزرگ برای همه تدریس میکرد.
ایشان گفته بود که خوب من حرفی ندارم اما کی میتواند هرروز برود تهخ حوض و به این گلدانها آب بدهد!اینطور نقل کردند!بههرحال،درسهای عمومی ما-که از همهء رشتهها هم میآمدند-یکی درس فارسی بود(ادبیات فارسی)که مرحوم دکتر محمد معین که تازه از اهواز آمده بودند به دانشکده،[آن را]تدریس میکردند و خیلی هم جدیذ و رسمی و اینها بودند.
بعد پیشامدی شد چون برای چاپ دومش، کتاب زیادی در نوبت بود و کتاب بنده باید خیلی در نوبت میماند،من از دانشگاه اجازهء کتبی گرفتم که کتابم را در بیرون چاپ کنم و آنها هم اجازه دادند.
یک جائی مکرحوم سبزواری در منطق منظومه،از قول ابن سینا مطلبی را از ارسطو نقل می- کند(از خود ارغنون ارسطو»؛میگوید که ما آمدیم [در حالی که]در این زمینه میراث زیادی از قبل نداشتیم،یا چیزهای خطابی بود یا جدلی و فلان و این اشکال قیاس و مطالب دیگر منطق را،ما کشف کردیم[قطع نوار].
خودش هم اولش میگوید که من در این کتاب،ازا همان روش و ترتیب کتاب ارسطو تبعیت کردم،ولی بعد،ابن- سینا در اشارات و در دانشنامهء علائی،این ترتیب را به هم میزند و منطق را دو بخش میکند که واقعا یک ابتکار خیلی مهمی است."