چکیده:
مقاله حاضر به بررسی پارلمانهای کشورهای اروپای مرکزی در برهه زمانی پس از فروپاشی نظامهای کمونیستی تا سال 1996 اختصاص دارد.سالهایی پرتلاطم برای کشورهای اروپای مرکزی که دوره انتقالی خود را از نظامهای کمونیستی به نظامهایی دموکراتیک تجربه میکردند. نویسنده تلاش دارد تا رویکردی کلگرا نسبت به این پارلمانها ارائه نماید؛بدین منظور وی ابتدا با معرفی اجمالی نظامهای مذکور و با ارائه گزارشی از تجربیات متنوع تاریخی این کشورها درصدد تحلیل بسترهایی است که این نظامها بهگونهای زاییده آن شمرده میشوند.پس از ارائه این دیدگاه کلگرا،در گام بعدی،وی انی نظامها را به لحاظ ساختار،رهبری،رویه پارلمان،به نحو برگزاری انتخابات،احزاب و کمیسیونهای پارلمانی در دوره انتقالی بررسی نموده و ارتباط آنها را با قوه مجریه بیان میکند.هدف نویسنده از چنین گزارشی،ارائه تصویری دقیق از تأثیر پارلمان در روند انتقالی و میزان تأثیراتی است که این تحولات میتوانند بر ساختار،اختیارات و رویه این پارلمانها داشته باشند.
This paper studies Central European countrie's parliaments in postcommunist era until 1996, a tempestuous period in which those countries were experiencing a transition from communist system to democratic one. The author tries to construct a holistic approach to these parliaments. In doing so, he first presents the beforementioned systems in brief and offers a historical report from various historical experiences of these countries in order to analysis those contexts from which they rose. After constructing such holistic approach, he studies the parliaments in the transition period in terms of structure, leadership, parliamentary procedure, the organization of the parliamentary election, parliamentary parties and commissions, showing their relations with executive branch. His aim finally is to offer a clear image from the impact of parliament on the transition period as well as from probable impacts of these transformations on structure and procedure of theseparliaments.
خلاصه ماشینی:
مرکزی که دوره انتقالی خود را از نظامهای کمونیستی به نظامهایی دموکراتیک تجربه میکردند.
تنها در لتونی این دوره سه ساله است.
منجر به این امر شد که عمر دوره اول پارلمانها،پس از فروپاشی نظام کمونیستی بسیار
بود،بین آنها تقسیم شده بود،فاقد تجربه مداوم حیات سیاسی بومی و پارلمانی داخلی بود.
با این حال بیشترین آنها مطیع بودند.
بیانگر این بود که اصلاحات حقوقی نیز باید انجام شود،بنابراین پارلمان به تبعیت از نتایج
در این دوره انتقالی،مطیع بودند و مطابق خواست مراجع خارج از پارلمان عمل میکردند.
و برگزاری انتخابات برای پارلمان جدید بود.
پارلمانی نیز در آنجا به تعویق افتاد،انتظار اصلی این بود که پارلمان جدید التأسیس بایستی
احزاب سیاسی جدید اروپای مرکزی دموکراتیک،بیشتر پارلمان-محور بودند تا اینکه در
این رویه قبل از فروپاشی نظام کمونیستی نیز بسیار معمول بود،به
کارکنان آنها نیز معمولا کمتر بودند و به علاوه این پارلمانها دارای امکانات کمتر و فاقد
انتظارات هریک از احزاب،و در خصوص این امر بود که آنها چگونه به نحو احسن میتوانند
حتی دولت این کشور نیز در زمره دولتهایی بود که
برای اعضای جدید پارلمانهایی تبدیل شدند که به تازگی دموکراسی را تجربه میکردند.
این اعضا فاقد تجربه کار سیاسی تماموقت بودند.
این حرکت نیز عکس العملی بود به اختلاف حزبی در پارلمان سابق.
پایدار بوده و عضویت آنها نیز به شکل مشابهی در طول دوره به نحو باثبات است.
در بسیاری از این کشورها رئیسجمهور به وسیله پارلمان انتخاب میشود.
پارلمانهای این کشورها بعد از فروپاشی کمونیسم،به صورت همزمان تحت تأثیر قرار گرفته