خلاصه ماشینی:
"چرا شانزده سالهها که میبایست طرفدار قانونی باشند که شصت سالهها را از میدان بدر کند و جا بآنها بسپارد و قاعد تا باید مخالف نود سال افزایش عمر باشند،میل دارند صد و پنجاه سال عمر کنند؟ و شصت سالهها که چنین موقعیتی دیگر برایشان عادی شده است و شصت سال با زندگی خو گرفتهاند میل ندارند دهها سال بر آن بیفزایند و از عمر لذت برند؟ چرا زنها از عمر دراز سر باز میزنند؟آیا باین جهت که سنت کهن فرمانبر بودن و تحت فشار قرار داشتن برای آنها وجوب عمر دراز را لازم نمیکند؟یا آئینها و موعظههای مذهبی در آنها موثر افتاده است که جهان فانی را نباید به بهای عمر جاوید درازتر کرد؟ میبینید که سوآل بدنبال سوآل میآید و کار بیخ پیدا میکند و جواب؟!...
هرکس باید خود جوابگوی خویش باشد و ما چنین میکنیم: سوآل-میل دارید صد و پنجاه سال عمر کنید؟ جواب-خدای من،هرگز!نه!"