چکیده:
در شاهنامه شاهان و پهلوانان محورهای اصلی و موجودیت حکومت و عوامل مهم پیروزی و زنده نامی هستند و اگرچه سخن اصلی شاهنامه پیرامون محور پادشاهی است ولی پیروزمندان واقعی و آرایندگان پادشاهی پهلوانان هستند.آنان راهنما،مشاور و تدبیرسازان شاهانند بیتوجهی به نظرات آنان موجب شکست و بیدولتی پادشاهان میشود.از سوی دیگر پهلوان در شاهنامه نمایندهء اصلی دلیر مردی و نماد مردی است و رسالت او پاسداری از روح ملی و وحدت مردمی است.او هم آرزوی جمعی و قومی را نمایندگی میکند و هم منش و خصلتهای فردی را نشان میدهد.حفظ مرزهای ملی و برقراری وحدت قومی و فرهنگی با بر پای داشتن سنتهای جوانمردی و پهلوانی از وظایف آرمانی و رفتاری پهلوانان شاهنامه است.
خلاصه ماشینی:
"نامی هستند و اگرچه سخن اصلی شاهنامه پیرامون محور پادشاهی است ولی پیروزمندان واقعی و
یکی پهلوان بود دهقان نژاد دلیر و بزرگ و خردمند و راد
محور پادشاهی است اما پیروزمندان اصلی و آرایندگان پادشاهی،پهلواناناند:اگر چند باشم سرافراز شاه به دستور گردد دلارای گاه
(همان،ج 6:183) پذیرش چنین خودخواهیای بر فردوسی سخت گران است و آن را نشانهء نادانی میداند:هر آنگه که گویی رسیدم به جای نیاید به گیتی مرا رهنمای
فراگیرد و در میان همگنان سرآمد شود:چنان گشت زال از بس آموختن تو گفتی ستاره است از افروختن به رای و به دانش به جایی رسید که چون خویشتن در جهان کس ندید
و این همه شکر تواناییها و توفیقهایی است که نتیجهء توجه پروردگار و بخششهای
(فردوسی،6691م،ج 2:422) و آنگاه که به کین سیاوش توران را به پای میسپرد و خونریزی بسیار میکند:همان غارت و کشتن اندر گرفت همه بوم و بر دست بر سر گرفت
آنان میکند،چنانکه وقتی کاووس بر خشم خویشتن برنیامده و رستم را رنجانیده است مورد
تنگاتنگ این دهقانان،با موبدان و پهلوانان به چشم میخورد:یکی پهلوان بود دهقان نژاد دلیر و بزرگ و خردمند و راد
فردوسی خود از دهقانان است و حکومت آرمانی مورد نظر او،شهریاری مبتنی بر اخلاق
پهلوانی،نمایندهء اصلی این دلیر مردان و نماد مردم است.
است که به حقیقت دریچهء اصلی به زندگی جمعی و ملی را بازدارند و اندیشهء آنها زنده کردن و بر پای داشتن سنتهای جوانمردی و پهلوانی است.
و این است مقام پهلوانان و دهقانان و مسؤولیت آنان در زنجیرهء فرمانروایی و حفظ مرزهای"