خلاصه ماشینی:
3 فصیح خوافی در تألیف خود نوشته است که:«وی خرقهء تبرک از دست شیخ تاجالدین محمودبن حداد(؟)الاشنهی پوشیده در هراة کرفت4و بنابرین قبل از (1)-تقریبا همه مآخذ مهم متذکر این مطلب شدهاند و نام سیفالدین را در ردیف دیگر خلفای شیخ نجمالدین ذکر کردهاند.
دوش چون سمیرغ زرین کوه بر قاف آشیان آمدند از هر طرف مرغان شبخوان در فغان گفتم آیا این جماعت را که باشد مقتدا عقل مرشد گفت مقصود وجود انس و جان گوهر درج ولایت قبلهء روی زمین اختر برج هدایت زبدهء دور زمان سیف دین الحق و الدنیا امام الخافقین شمع جمع اولیا سرّ اله المستعان جسته سلطانان ز«فتح آباد»او فتح و ظفر یافته شاهان زحرز نام او امن و امان صیت خواجو باد همچون نام او آفاق گیر زانکه در قلب سخن چون سیف شد رطب اللسان1» V معاصران و معاشران مطالبی که در باب کرامات و مقامات او و مفاوضات وی با عارفان یا افراد دیگر در کتب دیده میشود-بجز مطالبی که در کتاب نوهء او موسوم به او را دالاحباب آمده است و من همهء آن مطالب را در پی هم بصورت ضمیمهء این مقاله در پایان خواهم آورد-بشرح زیرست: 1)مولانا جلالالدین محمد رومی-در مناقب العارفین افلاکی دو نقل در خصوص ملاقات مظهرالدین مطهر فرزند سیفالدین باخرزی با مولانای روم وجود (1)-دیوان خواجوی کرمانی ص 598-600.
1 2-برهانالدین احمد:نخستین مطلب مهمی که دربارهء مقام و منزلت فرزند دوم شیخ سیفالدین باخرزی در دست داریم شرحی است که مؤلف سمط العلی للحضرة العلیا ذیل احوال ترکان خاتون پادشاه کرمان راجع به علمائی مینویسد که در آنجا تدریس میکردند.