خلاصه ماشینی:
"س نسل جوان امریکا نسبت به فرهنک شما،در برابر فرهنک اروپا،چگونه فکر میکند،آیا هنوز در این گمانند که فرهنک اروپا فرهنک برتری است،یا احساس میکنند که فرهنک امریکائی مستقل است و میتواند برخود متکی باشد؟ فاکنر نه،فکر میکنم که نسل جوان امریکا خیلی گیج است،شاید گیجتر از نسلهای جوان ملل دیگر،بااینحال فکر میکنم که آنها از فرارسیدن لحظات تصمیم و بحران،که باید موافق با مقتضیات آن زندگی کنند؛چندان ترسی ندارند؛اما مایلند چنین تصور کنند که اگر با دید نیستگرائی(نیهیلیسسم)به این لحظات بنگرند،بهتر خواهد بود.
ترقی اقتصادی ما در پنبه مربوط به یک سیستم مزدوری است،سیستمی که در آن کارگر،برای کاری که انجام میدهد،به کمتر از آنچه باید و شاید قانع است،و بنابراین در کشور ما مسئلهینژادی متکی بر تنفر ازنژادی دیگر نیست و این فقط یک ترس است که اگر ما بهنژاد پست-به آنان که ما پستشان میدانیم-هر امتیاز اجتماعی دیگری بدهیم آنها از وضع اقتصادی خود ناراضی خواهند بود و چه بسا که بخواهند آن را دگرگون سازند.
س آیا تصور میکنید که اگر برابری اقتصادی در امریکای وجود داشت در رهائی مردم از قید تعصبنژادی خیلی مؤثر بود؟ فاکنر هم اکنون،در کشور من،همهجا آرزوی رهائی از بند این تعصب وجود دارد زیرا وجود این تعصب خود یک نوع بیماری است،و هیچ کشوری نمیواند با چنین بیماری داخلی پا برجا بماند:اما این آرزومندان در اقلیتند،و دیگران که اقتصادشان به وجود این بیماری بستگی دارد سرانجام خود را نابود خواهند ساخت،زیرا این واقعیتی است که هیچ ملتی نمیتواند مدتها بیمار ماند،از آنرو مجبور به تحمل مصائبی است که این بیماری، این سرطان،به بار میآورد."